اخیرا گزارشی منتشر شد مبنی بر قرارداد ۱۲۰ میلیون دلاری عربستان سعودی با شرکت ون در هوون (Van Der Hoeven) که تخصصش در زمینه کشاورزی و گلخانه هلندی است. موضوع قرارداد ایجاد شرایط آب و هوایی مصنوعی برای کشاورزی در سرزمین بیابانی است.
گزارش افزوده: «این تعهد، بزرگترین سرمایهگذاری فناوری غذایی برای کشوری است که هوای خشک و گرمای شدید، آن را مدتهاست که برای تامین بیشتر مواد غذایی به واردات وابسته کرده است.»
به نظر میرسد به مخاطره افتادن امنیت غذایی در پی جنگ اوکراین و تلاش برای بریدن بند ناف اقتصاد عربستان از نفت، ولیعهد سعودی را بر آن داشته تا در بیابان دست به توسعه صنعت کشاورزی بزند.
این تنها پروژه شگفتانگیز سعودی نیست. عربستان این روزها به طور پیوسته در حال پردهبرداری از ابرپروژههای جسورانه است؛ از پروژههای لوکس گردشگری تا هاب لجستیک شناور، شهر «نئوم» یا همان ابرپروژه شهر هوشمند آینده و شبکهای مدرن و وسیع از حمل و نقل هوایی و ریلی.
روزهای گذشته اما همزمان با انتشار خبر تدارک عربستان برای کشاورزی در بیابان؛ از ایران خبر رسید که سرسبزترین خطه و نوار شمالی آن، گرفتار گرد و غبار شده و نفس کشیدنی که تا مدتی پیش در خوزستان سخت بود، حالا دیگر در گلستان و شمال ایران هم سخت شده است!
این تنها نمونهای است از فاصله معناداری که ایران هر روز از همسایگان منطقهای خود در جنبههای گوناگون توسعه پیدا میکند؛ فاصلهای که نه فقط با عربستان، بلکه با امارات، ترکیه، عمان، قطر و بسیاری دیگر از کشورهای دور و بر در حال زیاد شدن است تا جایی که رئیس صندوق توسعه ملی با هشدار درباره آن، از خطر «مستعمره» همسایگان شدن سخن میگوید.
ممکن است همسایگان استعمار جدید را رقم بزنند
در ویدئویی که از مهدی غضنفری، رئیس صندوق توسعه ملی و وزیر صمت دولت محمود احمدینژاد منتشر شده، او اشاره میکند که در عصر حاضر علاوه بر نیروی نظامی مجهز و سازوبرگ نظامی بهروز، توسعه اقتصادی با رشد بالا نیز از مولفههای اقتدار ملی است. سپس ادامه میدهد: «اگر اقتدار را تکمولفهای ببینیم و یا تعداد مولفههایی که برای اقتدار زیر نظر مقامات کشور پیش میرود، دو سه مولفه باشد و در بین آن مولفهها، اقتصاد نباشد؛ ممکن است کشورهای همسایه یا دیگران نوعی از استعمار جدید را رقم بزنند.»
غضنفری در شرح این استعمار جدید توضیح میدهد: «این کشورها چون درآمدهای سرشار دارند، میتوانند حقوقهای بالا بدهند و رفاه زیادی ایجاد کردهاند، به تدریج ما را از نیروی انسانی و فرصتهامان تخلیه خواهند کرد.»
رئیس صندوق توسعه ملی ادامه میدهد که «این یعنی هاب هوایی، زمینی، لجستیک و اینترنت کشورهای همسایه باشند، اطراف ما انواع خطوط راه آهن و خطوط نفت و گاز احداث شود و کلا تلاش کنند که ایران را به جزیرهای خالی از این فرصتها تبدیل کنند.»
او نام چنین وضعیتی را «استعمار جدید» میگذارد، بدین معنا که به گفته خودش کشورها نمیآیند ما را استعمار کنند، بلکه آنقدر در کشور خود توسعه ایجاد میکنند که منابع ما را در اختیار خواهند گرفت؛ آن هم به ثمن بخس!
این اظهارات غضنفری یادآور هشدارهای چندی پیش محمد فاضلی، جامعهشناس و استاد دانشگاه اخراجشدهای است که گفته بود: «احتمال دارد ایران به زودی از نقشه جهان حذف شود. این حذف شدن بدین معناست که بود و نبود ایران در تصمیمات و اقتصاد جهان مهم نیست.»
«روزی نیاید بشویم عمله عربها و غیرعربها!»
آنچه چنین هشدارهایی را تلختر میکند اما این است که بخشی از آنها در حال حاضر به وقوع پیوستهاند. نمونهاش قسمتی از گفتههای غضنفری است که در آن تاکید میکند «اگر کشورهای همسایه با همین شتابی که در توسعه دارند، پیش بروند، برخی از متخصصین میگویند ممکن است ما در آینده به یک کشور واردکننده تبدیل شویم که گاز را از ترکمنستان و گندم را از عربستان وارد کنیم، کارهای پزشکیمان را عمان و قطر و لجستیک هوایی و دریایی را نیز امارات انجام دهند.»
این اظهارات در حالی است که همین الان نیز بخش قابل توجهی از پزشکان و کادر درمان مهاجرت کرده و اتفاقا مقصدشان کشورهای همسایه یعنی عمان و قطر بوده است. سال گذشته علی جواهرفروش، رئیس سازمان نظام پزشکی اهواز از همین موضوع خبر داده و گفته بود: «مهاجرت پزشکان به عمان، قطر و بحرین روزانه شده است.»
نه فقط در بخش کادر درمان، این رفتن شامل طیف وسیعی از خدمات و صنوف از کارگر گرفته تا کارآفرین میشود. در نمونهای دیگر محمدرضا قلعهنوی، رئیس رسته خدمات فناوری اطلاعات سازمان نظام صنفی رایانهای تهران نیز چندی پیش گفته بود: «تعدادی از استارتاپها تیمهای فنی خود را حتی در هتلهای کشورهای همسایه مستقر کردهاند، تنها به دلیل دسترسی به اینترنت آزاد و ابزارهای مورد نیازشان.»
به عبارتی آنچه که رئیس صندوق توسعه ملی نسبت به آن هشدار میدهد، در مقابل چشمانمان در حال وقوع است؛ از همین روست که در واکنش به این بخش از اظهارات غضنفری که گفته «مردم واقعا نگران هستند روزی نیاید که بشویم عمله عربها و غیرعربها»، بسیاری معتقدند با توجه به موج وسیع مهاجرتها و خروج سرمایه از کشور، آن روز، همین امروز است.
در زمینه واردات نیز، واقعیت این است که با توجه به فرسودگی و استهلاک تاسیسات صنعتی در ایران و مانع تحریمها بر سر راه احیای آنها، امکان توسعه در این زمینهها محدود شده و کشور را به سوی واردکننده شدن سوق میدهد.
سرمایههایی که نمیآیند و سرمایههایی که میروند
رئیس صندوق توسعه ملی این اظهارات را در شرح ضرورت ورود صندوق به حوزه سرمایهگذاری مطرح میکند. واقعیت این است که آنچه بر استهلاک تاسیسات صنعتی در ایران دامن میزند، نبود سرمایهگذار است.
غضنفری در این باره توضیح داده که سرمایهگذار برای سرمایهگذاری دست به انتخاب میزند که در ایران سرمایهگذاری کند یا در عمان، ترکیه یا هر کشور دیگری. آنچه او گفته را آرمان خالقی، قائم مقام خانه صنعت نیز سال گذشته در یک برنامه تلویزیونی گفته بود؛ با این مضمون که وقتی سرمایهگذاری میخواهد در خاورمیانه سرمایهگذاری کند، بررسی میکند که کدام یک از کشورهای خاورمیانه شاخص مطلوبتری برای سرمایهگذاری دارند.
او سپس اضافه کرده بود که بر اساس آمارهای سرمایهگذاری مربوط به سال ۲۰۲۰، امارات ۱۷ برابر ایران، ترکیه ۷ و عربستان ۵ برابر ایران جذب سرمایهگذاری خارجی داشتهاند.
وضعیت تا دو سال بعد نیز تقریبا به همین منوال ادامه پیدا کرد؛ چراکه دو ماه پیش گزارش سرمایهگذاری جهانی سال ۲۰۲۲ که توسـط آنکتـاد، کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل متحد (UNCTAD) منتشـر شـد، نشان میداد که در میان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، سرمایهگذاری خارجی در امارات، ترکیه، مصر و عربستان، به ترتیب ۱۵، ۸.۵، ۷.۵ و پنج برابر ایران بوده است.
بنابر این گزارش، میان ۱۰ کشور خاورمیانه و شمال آفریقا ایران با ۱.۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری پس از اسرائیل، امارات، ترکیه، مصر، عربستان، عمان، مراکش و بحرین، با فاصله کمی از اردن، رتبه نهم را به دست آورده بود.
خروج سرمایه از داخل کشور اما خود به تنهایی حکایت دیگری است. زمستان گذشته بانک مرکزی گزارشی منتشر کرد که بر اساس آن در بهار ۱۴۰۱، حساب سرمایه به بیش از منفی ۱۰ میلیارد دلار رسیده بود که به معنای فرار سرمایه از کشور است.
روزنامه اطلاعات نیز به نقل از مدیرعامل انجمن بازرگانی ایران و کانادا نوشت: «در۵/۱سال اخیر فعالان بخش صنعت وتجارت ایران تا ۷۰ میلیارد دلار سرمایه به شکل کارخانه و ملک از ایران خارج کرده و به کانادا بردهاند.»
این عدد تنها مربوط به کاناداست و البته نمیتواند دقیق باشد، چراکه بخشی از خروج سرمایه از کشور زیرزمینی است. علاوه بر آن، در چند سال اخیر، برخی منابع ایرانیان را اولین و برخی دیگر پس از روسیه، دومین خریداران ملک در ترکیه معرفی میکنند. گزارشهایی نیز حاکی از این است که ایرانیان نیمی از خریداران پیشفروش ملک برای سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۶ در قبرس شمالی هستند.
بدین ترتیب نه تنها جذب سرمایهگذار خارجی با مشکل مواجه است، بلکه سرمایه داخلی نیز به شکل تاسفباری در حال خروج از کشور است.
در چنین شرایطی باید دید که مقامات مسئول با اخراج اساتید از دانشگاهها، فراری دادن بیش از پیش صاحبان حِرف و مشاغل، افزایش فشارهای سیاسی و اجتماعی، عدم مدیریت و چاره برای بحرانهای زیستمحیطی و مقاومت در برابر اصلاحات، قصد دارند سرعت مستعمره شدن ایران به تعبیر رئیس صندوق توسعه ملی را تا کجا افزایش دهند!