استیضاح وزرا، فارغ از خوب یا بد بودن، بیشتر ناکارآمدی انتخاب آنها ازسوی رئیس دولت و در جریان رأی اعتماد نمایندگان را نشان میدهد و ریشه در ضعف این روند دارد. واقعیت این است که در شرایط کنونی اقتصاد با تغییر و جابهجایی افراد کابینه دولت، اتفاق خاصی را تجربه نخواهد کرد، چراکه بیشتر مسائل و مشکلات کنونی جامعه ما به زیرساختهای اقتصادی کشورمان برمیگردد. در این زمینه، پرسشهای زیادی مطرح است که چرا در دورههایی شاهد تغییر مکرر وزرا هستیم و هنوز وزیر جدید برنامههای خود را تدوین و اجرایی نکرده، باید جای خود را به نفر بعدی بدهد که خود در نهایت بیثباتیها و بحرانهای بیشتر را رقم میزند. جالب این است که بیشترین تغییرات هم در وزارتخانههای اقتصادی بوده و اینگونه بهنظر میرسد که استیضاح و جابهجایی افراد برای بهبود شرایط، به گزینه انحرافی تبدیل شده تا کمی از فضای ملتهب جامعه که بعضا نشأتگرفته از عملکرد در حوزه خاصی از اقتصاد است، کاسته شود.
صمت برای دریافت پاسخ سوالاتی که در اینباره مطرحشده با آرمان خالقی، کارشناس و فعال حوزه صنعت، گفتوگویی اختصاصی انجام داده که در ادامه میآید. با صمت همراه باشید.
در کشور همواره شاهد تغییراتی در کابینه دولتها هستیم و نمایندگان مجلس که بعضا هم به وزیری رای اعتماد دادهاند، هنوز مدت زیادی از فعالیت آن وزیر نگذشته، او را استیضاح میکنند. چرا در کشور شاهد تعدد استیضاح وزرا و چنین رویکردی هستیم؟
رئیس دولت برمبنای شناختی که از افراد دارد، کابینه موردنظر خود را چیده و برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی میکند. در ادامه نمایندگان مجلس براساس عملکردهایی که وزرای پیشنهادی در گذشته داشتهاند، تواناییهای مرتبط و برنامههایی که دارند، به آنها رای اعتماد میدهند. حال اگر وزیری در روند استیضاح قرار بگیرد، بهدلیل عملکردهایی است که در راستای تحقق اهداف از پیش تعیینشده در جایگاه وزیر داشته است. انتظار میرود نمایندگان مجلس برمبنای وظایف نظارتی خود، به ارزیابی عملکرد وزیر و اینکه چقدر توانسته به برنامهها و اهدافی که اعلام کرده، نزدیک شود و آنها را محقق کند، بپردازند. در ادامه وزیر موردسوال نمایندگان قرار میگیرد که اگر نمایندگان از پاسخ او قانع شدند، استیضاح رد میشود و در غیر این صورت، وزیر عزل خواهد شد و دولت موظف به معرفی وزیر پیشنهادی دیگری خواهد شد.
مرحله انتخاب وزیران و دادن رای اعتماد به کابینه دولت، بسیار حساس و مهم است. شاخصهایی برای این انتخاب وجود دارد که مهمترین آنها تخصصگرایی و شایستهسالاری است. در کشور ما این مهم چقدر در انتخاب وزرا موردتوجه قرار میگیرد تا بهترین گزینهها انتخاب شوند؟
رای اعتماد مجلس به وزرا بستگی به میزان شناختی دارد که نمایندگان از وزیر پیشنهادی دارند. اینکه آیا فرد شناختهشدهای در حوزه تخصصی وزارتخانهای که برای آن پیشنهاد شده، است؟ بهعنوان مثال، آیا وزیر پیشنهادی برای وزارت آموزشوپرورش، سابقه کار آموزش را دارد؟ آیا شناختی از مجموعه آموزشوپرورش دارد؟ آیا توانسته در ساختار آموزشوپرورش عملکرد مثبتی داشته باشد؟ آیا رشته تحصیلی او با مسئولیتی که قرار است به او سپرده شود، منطبق است؟ عملکرد گذشته او چگونه بوده و چقدر در حوزه تخصصی خود، کارهای پژوهشی و مطالعاتی انجام داده است؟ و… موارد اینچنینی باید مبنای انتخاب و دادن رای اعتماد قرار گیرند و درباره تمام اعضای کابینه دولت باید این بررسیها بهدقت انجام شود. در این زمینه ازسوی مجلس در کمیسیونهای تخصصی با حضور وزیر پیشنهادی جلساتی برگزار میشود. وزیر پیشنهادی هم اینکه چه عملکردی داشته و در نظر دارد چه کارهایی را با چه ترتیبی انجام دهد، چیدمانش چگونه است و… را برای مجلس تشریح میکند. در نهایت وزیر پیشنهادی اگر برنامههایش شدنی و از لحاظ عملکردی، شایستگی آن را داشته باشد، رای اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی را دریافت خواهد کرد.
اصولا انتخاب وزرا به تصویر شناختی مجلس و اینکه وزیر پیشنهادی چقدر عملکرد و تواناییهایی که دارد را درست معرفی کرده برمیگردد. حال اینکه آیا در این انتخابها، شایستهسالاری ملاک است یا خیر، باید گفت ۲۸۵ نماینده مجلس تصمیمگیری میکنند و هر کدام در قبال رأیی که میدهند باید پاسخگو باشند؛ اینکه چگونه توانستهاند به این نظر برسند که این فرد شایستگی لازم برای کسب جایگاهی که در آن قرار میگیرد را دارد. این یک موضوع بدیهی است که انتخاب هم ازسوی رئیسجمهوری و هم ازسوی نمایندگان در جریان دادن رای اعتماد باید براساس شایستگی و توانمندی وزرای پیشنهادی باشد.
استیضاح وزیران امری اجتنابناپذیر و در مواردی حتی لازم است. در کشورهای دیگر هم شاهدیم که بهراحتی مدیران را استیضاح میکنند و در این زمینه حرف اول و آخر را قانون میزند. در این مقایسهها بهنظر میرسد در کشور ما استیضاحها روند منطقی ندارد و متاثر از نگاههای خاصی دنبال میشود. در این زمینه نظر شما چیست؟
در کشورهای دیگر حتی شاهد سقوط کل کابینه و استیضاح نخستوزیر هم هستیم، اما در کشور ما بیشتر وزارتخانههای اقتصادی در مظان استیضاح هستند، زیرا موضوعات این وزارتخانهها بیشتر موردتوجه و عملکرد آنها محسوستر است و قاعدتا مردم عملکرد آنها را بیشتر میبینند و بهنوعی بخشهای زیادی متاثر از آنها قرار میگیرند و نمایندگان هم حساسیت بیشتری درباره آنها دارند؛ از این رو در زمانی که عملکرد یک وزارتخانه خاص از نظر مردم مطلوب نیست، بهدنبال این هستند که پاسخی برای افکار عمومی داشته باشند و بر همین اساس وزیر را استیضاح میکنند. در کشور ما، بهدلیل شرایط حاکم و اینکه اقتصاد اهمیت بیشتری دارد همیشه شاهد پرسش از وزرای اقتصادی هستیم. وزرا در زمان استیضاح باید به کمیسیونهای تخصصی مجلس پاسخگو باشند که در مواردی هم براساس سازکاری که تعریف شده، از مجلس کارت قرمز یا زرد میگیرند.
پس الزاما نمیتوانیم بگویم استیضاح خوب است یا بد.
استیضاح اصولا اقدام خوبی است. این یعنی کل کابینه دولت باید در مقابل نهادی مانند مجلس پاسخگو باشند که رویکرد خوبی است. اینکه متولیان امر بدانند درباره تصمیماتی که میگیرند، مرجعی آنها را مورد سوال قرار میدهد و چنانچه عملکرد آنها درست نبوده باشد، استیضاح و عزل میشوند، باعث میشود دقت بیشتری داشته باشند و دستکم اقدامات، برنامهها و گفتار آنها یکی باشد.
در روزهای گذشته، استیضاح وزیر صمت مطرح و درباره آن اماواگرهای بسیاری مطرح شده است. بهنظر شما، فاطمیامین، وزیر کنونی صمت در این مدت چه نقاط قوت و ضعفی داشته است؟
فاطمیامین پیشینه معاونت برنامهریزی در وزارتخانه را داشت؛ یعنی فرد ناآشنایی با این حوزه نبود. در زمان ادغام وزارت صنایع، قرار بود چند وزارتخانه ادغام شوند و یک وزارتخانه چابک و کارآمد داشته باشیم که در طول ۱۰، ۱۱ سال گذشته در چارت سازمانی وزارت صمت این اتفاق نیفتاده بود و همیشه هم گفته میشد این وزارتخانه ادغام نشده، بلکه الحاق شده است. سال گذشته یکی از اقدامات خوب وزیر صمت، حل مسئله ادغام واقعی این وزارتخانه بود. با اقدامات وی، چارت سازمانی این وزارتخانه بالاخره تغییر کرد و وضعیت آن، بهتر از گذشته شد. البته به برخی انتخابها و عملکرد برخی از معاونان فاطمیامین انتقادهایی وارد است.بخشی از دلایل استیضاح وزیر صمت به انتظاراتی برمیگردد که در قبال تولید از این وزارتخانه میرفت. در این باره باید ببینیم آیا این موضوعات در چارچوب اختیارات و وظایف وزارت صمت بوده یا خیر که باتوجه به نظرسنجیهایی که از فعالان اقتصادی میشود، عمده این انتظارات و موضوعات خارج از شرح وظایف وزارت صمت است. بهعنوان نمونه، تامین نقدینگی، یکی از مشکلات تولید است که در حوزه وظایف وزارت اقتصاد و بانک مرکزی است. مسائل دیگری مانند گمرک، مالیات، تامین اجتماعی، روابط کار و… که در زمینه تولید و مشکلات این بخش از آنها نام میبریم، هیچ کدام در حوزه وظایف این وزارتخانه نیست. یا تامین ارز، موضوعی نیست که دست وزارت صمت باشد. باید ارزی وجود داشته باشد تا بانک مرکزی تخصیص ارز را انجام دهد یا در حوزه مایحتاج عمومی، قاعدتا سازمان و تشکیلاتی مانند جهاد کشاورزی وظیفه دارد؛ پس متولی این بخش هم وزارت صمت نیست، اما در نهایت چون مردم در فروشگاه مایحتاج خود را گران میخرند یا شاهد کمبود هستند، انتظار این است که وزارت صمت پاسخگو باشد؛ در صورتی که عملا چون تامین انجام نشده، شاهد کمبود در بازار هستیم و ربطی به صمت ندارد. یا موضوع خودرو که بهنظر من استیضاح وزیر صمت هم بیشتر به این حوزه مربوط است؛ خودرویی که واردات آن ممنوع است، خودرویی که تحت تحریم است و تولیدکننده نمیتواند بهدلیل مشکلاتی که وجود دارد به تیراژ مناسب برسد و پاسخگوی بازار باشد، خودرویی که آنقدر تقاضا برای آن زیاد شده که برای آن صف تشکیل میدهند و در عرضه خودروهای محدود برای تقاضای انباشته بسیار زیاد، راهی جز لاتاری و قرعهکشی نمیماند و… اینها موضوعاتی است که خارج از حیطه اختیارات وزیر صمت است. واردات خودرو، تامین ارز و مجوز قانونی مجلس را میخواهد و حل مشکلات تحریمها در چارچوب وظایف صمت نیست. یک موضوع کلان سیاسی کشور است و وزارت صمت درباره آن کاری نمیتواند انجام دهد. در نهایت میتواند مراقب باشد خودروساز بهدلیل تقاضای بالا، خودرو را گرانتر یا با کیفیت پایین به مردم نفروشد. البته کلیت کیفیت هم دست وزارت صمت نیست و وظیفه سازمان استاندارد است.
باتوجه به مواردی که مطرح شد، میتوان گفت تغییر وزرا و مدیران اتفاق خاصی را بهدنبال نخواهد داشت. پس چه لزومی به استیضاح وجود دارد؟
درست است؛ با اقدامات اینچنینی و جابهجایی افراد نمیتوان انتظار تغییرات قابلتوجهی داشت و تنها ممکن است در سازکارهای وزارتخانه و سازمان مربوطه تغییراتی رخ دهد. بالاخره وزرا وظایفی دارند که باید در راستای این وظایف و عملکردهای مربوطه پاسخگو باشند و در مواردی استیضاح آنها اجتنابناپذیر است. بهعنوان نمونه، بخشی از موضوعات شهرکها در حیطه اختیارات وزارت صمت است و وزیر باید درباره آنها پاسخگوی عملکرد خود باشد، اما در بخشهایی، متولی نهاد دیگری است و اگر نقدی به عدمتامین گاز شهرکها وارد است، وزارت نفت باید پاسخ دهد یا تامین برق واحدهای صنعتی برعهده وزارت نیرو است. با این حال، سرمایهگذار حوزه صنعت، گلایهمند است که در شهرک صنعتی، برق ندارد و انتظار این است که وزارت صمت در این زمینه اقدام کند؛ در صورتی که متولی آن نهاد دیگری است. در نهایت اینکه از وزیر صمت باید در حیطه وظایف خودش انتظار داشت.
از سویی هم، ما مشکلات ساختاری داریم و تا این مشکلات حل نشود با جابهجایی افراد، در روی همین پاشنه میچرخد و اتفاق خاصی نمیافتد. اینکه وزیری استیضاح یا مدیری برکنار میشود بهنوعی فرصت خریدن در مقابل افکار عمومی است تا بگوییم دلیل این مشکلات کمکاری وزیری بود که عزل شد و وزیر یا مدیر بعدی این مشکلات را حل میکند. این کار از این ستون به آن ستون است، اما فرجی ندارد. راهکار در سیاستگذاریهای اقتصادی و سیاستهای کلان است. واقعیت این است که برنامه کلانی بهعنوان استراتژی توسعه در کشور نداریم که در ادامه وزارت صمت هم صاحب برنامه مشخصی باشد تا بتواند در مسیر توسعه بهطور همگون و هماهنگ با سایر نهادها گام بردارد و پیرو آن اهداف کلان صنعت کشور محقق شوند. در نبود برنامه کلان، هر نهادی برای خودش برنامهریزی میکند که در جریان آن شاهد ناهماهنگی، موازیکاری و گاه برنامههای متناقض هستیم. این وظیفه نهاد بالادستی است که سند استراتژی توسعه کشور را تدوین و ابلاغ کند تا هر نهادی بداند چرا، چگونه و از چه مسیری به چه اهداف مشخصی خواهد رسید.
در پایان اگر در این زمینه موردی هست که از قلم افتاده، بفرمایید.
بهنظر من، زمان مناسبی برای استیضاح وزیر صمت انتخاب نشده است. تغییرات پیاپی در وزارت صمت و اینکه یکی از وزارتخانههایی است که همیشه وزیران آن در فاصلههای زمانی یک سال، ۶ ماه و… تغییر میکنند، منجر به این میشود که مدیران بلندمدت فکر نکنند. ارکان وزارتخانه هم بهنوعی تحتتاثیر این رویکرد بر این تصور هستند که هر وزیری در این وزارتخانه طول عمر کوتاهی دارد و بهراحتی استیضاح میشود؛ پس حرفشنوی چندانی وجود ندارد و ادامه برنامه در کار نیست. هر وزیری براساس سلیقه و استنباطی که دارد یک برنامه میآورد و با رفتنش آن برنامه ابتر میماند. وزیر بعدی هم تا بخواهد تغییرات مدیریتی را اعمال کند، برنامه جدید بدهد و… فرصتهای بیشتری از دست میرود. قطعا این جابهجایی یکسری تغییرات مدیریتی تا سطح استانها را بهدنبال خواهد داشت که عملا وزارتخانه را ناکارآمد میکند. بهنظر من، نمایندگان مجلس باید بهدنبال حل ریشهای مشکل که شناخته شده و مشخص است، باشند تا بتوانند یک پاسخ درست و دقیق به مردم بدهند.