به گزارش روابط عمومی خانه صنعت، معدن و تجارت ایران در حالت کلی ما اولویت برآورده کردن نیاز داخلی و صادرکردن مازاد آن است. فرض کنید بازار داخل به کالایی مثل تخممرغ نیاز دارد. در کشورمان تخممرغ تولید میکنیم در مقطعی نیاز بازار بالا میرود کمبود پیدا میکنیم، بنابراین باید وارد کنیم. مقطعی هم مصرف داخل کاهش پیدا میکند یا تولید داخل افزایش پیدا میکند و مازاد را باید صادر کنیم، زیرا در غیراینصورت روی دست تولیدکننده میماند و تولیدکننده متضرر میشود. بحث تنظیم بازار که صحبت میشود اینجاست و در مورد هر کالایی هم میتواند صدق کند. به هر حال مهم هست که نیاز داخل را تأمین کنیم. در مورد کالاهای مهم و استراتژیک بهطور قطع و یقین بله، اما کالاهای غیرضروری که نیاز اصلی اجتماع نیست میتواند تأمین ارز کشور و افزایش ثروت ملی اولویت پیدا میکند.
این منطقی نیست به هر قیمت باید کالا صادر شود. در کشور ما چنین چیزی با ساختارهایش همخوانی ندارد. گاهی روغن برند من را خوب میخرند و برند دیگری ارزانتر از کشور دیگری وارد کشور میشود. مردم ما حاضرند آن برند را بخرند و من روغن خودم را در جای دیگری گرانتر میفروشم. مابهالتفاوت تراز ارزی تجاری این است که کشور سود ببرد. من یک تن روغن را با یک قیمتی میفروشم، همان میزان روغن را با رقم کمتری میتوان وارد کشور کرد که این کار ارزشمند است. مثلا اگر بگوییم برنج ایرانی انقدر مرغوب است که در دنیا معادل ریالی ۳۰۰ هزارتومان میخرند در بازار ایران الان ۱۰۰ هزار تومان است، آیا برنج ایرانی را صادر کنیم به ضرر کشور است؟ در صورتیکه به ازای صادرکردن یک کیلو برنج، میتوانیم شش کیلو برنج ۵۰ هزارتومانی از هند وارد کنیم. آیا این به نفع اقشار عمومی جامعه هست یا نه؟ کسی هم که توانایی تهیه برنج معطر ایرانی را دارد، میتواند بخرد. نگاهمان اگر اینطور باشد قاعدتا منافع ملی را ترجیح میدهیم و کسانی که درآمدهای بالا دارند، اگر بخواهند، طبق نرمهای بالاتری میتوانند هزینه کنند.
اگر قرار است که برای تأمین نیاز داخلی به یک کالای اساسی و مایحتاج عمومی، صادرات آن را منع کنیم، صادرکنندهای که از این راه بازار و اعتبار خود را از دست میدهد، زیان میکند. بنابراین اگر این ظرفیت در کشور وجود دارد، باید یکسری سیاستهای جبرانی برای کسانی که کالاهای نیاز داخل را به قیمت زیان در بازار خارجی فراهم میکنند وجود داشته باشد.
در مورد کالاهای غیرضروری اما این مورد صدق نمیکند و معتقدم نباید تاجر زیان کند، چون کسی که این کالاها را صادر میکند میتواند با ارزآوری که خواهد داشت ثروت ملی را افزایش دهد و دسترسی مردم را به ملزومات اساسیشان بهتر فراهم کند. بنابراین بستن راه برای صادرات کار منطقیای نیست و اگر چنین تصمیمی گرفته میشود، باید خسارت را پرداخت کرد. هرچند خسارت بسیار کلان خواهد بود.
در کل در مورد موضوعات ممنوعیت وارداتی و صادراتی ضمن اینکه در شرایط عادی دولت نباید دخالت کند، در شرایط دشوار مثلا جنگ بین روسیه و اوکراین که باعث افزایش قیمت جهانی گندم میشود، باید دنبال ذخایر استراتژیک باشیم و پیشخریدها را از الان انجام دهیم و اگر در بازار جهانی گرانتر شود، دولت بهعنوان تنظیمگر اقتصادی باید به دنبال ذخایر استراتژیک باشد. دپوی روغن، گندم، شکر، ذرت، کنجاله دامی و امثالهم را باید به میزان لازم تهیه کند و مابقی در طی تبادلات اقتصادی انجام خواهد شد. مهم است که رفتارمان در مورد این موضوعات، هوشمندانه باشد و اگر مداخله ناصحیحی میکنیم، هزینهاش را باید بپردازیم وگرنه بخش خصوصی از بین خواهد رفت.