امیر روحپرور ؛ روزنامه نگار
حتما شنیده اید که مدیران صنایع می گویند کار هست اما کارگر نیست ! شاید این موضوع برای دست اندرکاران بازار کار کمی عجیب برسد اما زمانی که پای صحبت با صنعتگران و مدیران کارخانه ها می نشینید ؛ خواهید دید که این موضوع بتدریج در حال تبدیل شدن به یک معضل است .
اما ماجرا چیست ؟ این ماجرا دو واقعیت ومحور در دل خود پنهان دارد نخست اینکه در بسیاری از بنگاههای تولیدی سطح دستمزد همان قانون کار است و این حقوق به دلیل نازل بودن پاسخگوی حداقل های مخارج روزمره خانواده های کارگری نیست ؛ از اینرو شاهدیم اغلب کارگران مدتی مشغول به کار میشود اما خیلی زود کار را که معمولا با شرایط سخت هم همراه است، رها می کنند.
موضوع بعدی این است که پیدا کردن نیروی کار ماهر این روزها برای خیلی از بنگاههای صنعتی کیمیا است ،زیرا خروجی نظام اموزشی مبتنی بر ویژگی و نیاز بازار کار نیست.
به هر حال تا پیش از این ؛ کمبود نیروی کار برای بنگاههای تولیدی صرفا مختص کشورهای پیشرفته بود؛ جوامع پیر از نظر جمعیتی که در آن تولید بالا و تقاضا برای نیروی کار بسیار زیاد است. اما در کشورمان اوضاع به این شکل ترسیم شده است : کار داریم ،بیکارهم داریم اما کارگر پیدا نمی شود !
یافته ها نشان می دهد که در حال حاضر هیچ واحدی کمتر از پایه حقوق تعیین شده به کارگران پرداخت نمیکند و حتی به خاطر کمبود نیروی کار اکثر واحدها مبالغی را میپردازند که از پایهی اداره کار نیز بیشتر است. این در حالی است که برخی از این کارخانهها به پرسنل خود پاداش تولید هم میدهند ؛ اما بالا بودن کفه مخارج ومشکلات معیشتی باعث شده تا کارگران تمایل زیادی به کار در کارخانه نداشته باشند چراکه زندگی آنها با حداقل حقوق نمیچرخد. بنابراین مجبورند به کارهای آزاد و دلالی روی بیاورند تا از پسِ هزینههای زندگی خود بربیایند.
از سوی دیگر شرایط جامعه در سالهای اخیر باعث ایجاد فعالیتهای واسطه ای و مشاغل کاذبی شده است که افراد را یک شبه پولدار میکند. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید از خرید و فروش یک دستگاه خودرو انهم در یک روز ۱۰ میلیون تومان سود کرده باشد ؛ اکنون پرسش این است ،در این وضعیت قیمتها و هزینه های سر سام اور زندگی ، ایا او به کار در محیطهای صنعتی رضایت میدهد؟
لذا به نظر می رسد دستمزدهای پایین، انگیزه کار را از کارگران به خصوص کارگران ماهر گرفته و آنها را به سمت کارهای غیرتولیدی و بعضا دلال مآبانه کشانده است. نباید فراموش کنیم در حالیکه بر اساس براوردهای تشکلها هزینه سبد معشیت کارگری ۱۰میلیون تومان است و حداقل دستمزد به همراه تمام مزایای آن حدود ۴میلیون تومان، پُرواضح است که کارگران برای چرخاندن چرخِ زندگیِ خود به سمتی میروند که دردسرِ کمتر و پول بیشتری داشته باشد.
این موضوع در حالی اتفاق افتاده است که کشورمان اکنون بیش از هر زمان دیگری به کار و تولید برای رونق اقتصادی نیاز دارد.لذا به نظر می رسد برنامه ریزان بویژه مسوولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بایستی تدابیر را اتخاذ نمایند که هم چرخ کارخانه ها به چرخد و هم چرخ زندگی سربازان جبهه تولید.
فرار از کارخانه !
امیر روحپرور ؛ روزنامه نگار حتما شنیده اید که مدیران صنایع می گویند کار هست اما کارگر نیست ! شاید این موضوع برای دست اندرکاران بازار کار کمی عجیب برسد اما زمانی که پای صحبت با صنعتگران و مدیران کارخانه ها می نشینید ؛ خواهید دید که این موضوع بتدریج در حال تبدیل شدن به […]
لینک کوتاه : https://www.iranhim.ir/?p=33628
- 1883 بازدید
- بدون دیدگاه