• امروز : شنبه - ۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 23 November - 2024
کل اخبار 7457اخبار امروز : 0
20

مهندس آرمان خالقی، قائم مقام خانه صنعت و معدن ایران در گفت‌وگو با «اقتصاد سبز»: در جنگ اقتصادی نباید بیکار نشست

  • کد خبر : 31585
  • ۲۲ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۱
مهندس آرمان خالقی، قائم مقام خانه صنعت و معدن ایران در گفت‌وگو با  «اقتصاد سبز»: در جنگ اقتصادی نباید بیکار نشست

«کشور در صنعت غذا ظرفیتی دارد که اگر درست مدیریت شود نیازی به درآمد نفتی  نداریم، معتقدم وزارت جهاد کشاورزی فقط آمار ارائه می دهد و کمترین اثر را دارد؛ پتانسیل سرمایه انسانی  ما در بحث کشاورزی بالا است و در رشته‌های کشاورزی، ماشین‌آلات کشاورزی و رشته‌های مرتبط فارغ‌التحصیل و اساتید خوب زیادی داریم، اما […]

«کشور در صنعت غذا ظرفیتی دارد که اگر درست مدیریت شود نیازی به درآمد نفتی  نداریم، معتقدم وزارت جهاد کشاورزی فقط آمار ارائه می دهد و کمترین اثر را دارد؛ پتانسیل سرمایه انسانی  ما در بحث کشاورزی بالا است و در رشته‌های کشاورزی، ماشین‌آلات کشاورزی و رشته‌های مرتبط فارغ‌التحصیل و اساتید خوب زیادی داریم، اما برای هیچ‌کدام ظرفیت ایجاد نکرده‌ایم.»

اینها گوشه‌ای از سخنان مهندس آرمان خالقی، قائم مقام خانه صنعت و معدن ایران  در گفت‌وگو با  «اقتصاد سبز» است متن کامل این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

 

 

 

در آخرین سال قرن ارزیابی شما از صنعت غذا به چه شکل است؟

صنعت غذای ایران در طول عمر خود در مقایسه با سایر صنایع، کارنامه قابل قبولی داشته است؛ کشور ما با وجود فشارهای اقتصادی که در طی دوره‌های مختلف شاهد آن بوده‌ایم به کسب مزیت رقابتی در صنعت قدم برداشته و از مزیت نسبی خارج شده است،از این رو صنعت غذای ما توانمندی پیدا کرده و از وابستگی به بازار داخل خود را رها کرده و نگاه رو به بیرونی دارد به طوریکه استخوان بندی این صنعت قوی شده و حال در مرحله رشد قرار داریم که خوشبختانه به شکل صحیح این اتفاق رخ داده است.

یکی از اتفاقات درستی که برای صنعت رخ داد، خروج تدریجی ولی به موقع دولت از صنعت غذا بود؛ همین‌که دولت از این صحنه خارج شد، امکان ورود صنایع بزرگ از طرف بخش‌های خصوصی فراهم شد و گروه‌های خوبی در کشور ایجاد شدند که بر اساس ایجاد جو رقابتی سالم به رشد این صنعت کمک بزرگی کرد‌ه‌اند. بخش عمده‌ای از این صنعت وابسته به کشاورزی، دامپروری و شیلات است که قاعدتا باید به این بخش‌ها هم نگاه کنیم، ما تقاضای صنعت غذا را داریم و کشور برای این‌که بتواند در تأمین مایحتاج غذایی از وابستگی به بیرون رها شود، صنایع غذایی تبدیلی را رشد داده است، تقاضای بازار باعث رشد این بخش شده است. در صنایع تبدیلی که وابسته به غلات هستند که شامل گندم،جو وذرت می‌شود، شرکت‌هایی نظیر شیرینی و شکللات  و ماکارونی، نان و… بخشی از مایحتاج غلات خود مانند گندم و ذرت و.. را از خارج از کشور تأمین می‌کنند و این درحالی است که گفته می‌شود ما به خودکفایی رسیده‌ایم اما عملاً هیچگاه کاملاً غیر وابسته به بیرون نبوده‌ایم، در مقاطعی در این صنعت بیش از تقاضای داخلی ایجاد صنعت کرده‌ایم. که این موضوع چند دلیل دارد؛ به‌طور نمونه در صنعت آرد در سال‌های اولیه بعد از جنگ‌، گرفتن جواز تأسیس خیلی سخت بود و همه تولید کنندگان به دنبال این موضوع بودند که در چه حیطه‌ای وارد شوند؛ اولین چیزی که به ذهن می‌رسید این بود که مردم هرچه نخورند همیشه به‌دنبال نان هستند، این موضوع باعث شد که تقاضا برای ایجاد ظرفیت تولید کارخانه آرد افزایش پیدا کرد و بعد از آن هم ماکارونی دومین کالایی بود که در ظرفیت بالا تولید شد و در همان سال‌ها کارخانه‌های تولید ماکارونی بسیاری شکل گرفتند.

 

 

نوع شکل‌گیری صنعت بر اساس بحث رقابت بود و آنهایی در صنعت ماندند که توان رقابت داشتند، اگر رانتی بود برای همه بود و اگر خبری از رانت نبود هم به همین صورت؛ ‌صنایع دیگر نظیر روغن و شکر هم بر همین اساس شکل گرفتند و هرکدام سهمیه داشتند.

از طرفی تغییر تکنولوژی‌ها به تدریج باعث حذف برخی از صنایع شد. به‌‌طور نمونه تولید ماکارونی کاملاً در عرصه رقابتی است در گذشته صنعت ماکارونی مکانیزه بود، وقتی رشته ماکارونی وارد فر می‌شد ضایعات دورریزی به‌جا می‌ماند که امروزه با جایگزین شدن روش کانتینیوز روش‌های قدیمی تولید منسوخ شده است و بسیاری از کارخانه‌هایی که به روش قدیم تولید می‌کردند عملاً از رده خارج شده‌اند. این موضوع در بحث قیمت اثر گذاشت و عرصه ورود ماکارونی ترکیه‌ای که سابق مورد استقبال بیشتر مردم بود بسته شد و الان حتی ماکارونی ما به خارج از کشور صادر می‌شود که بسیار مطلوب است و با کیفیت بالا در کشور تولید می‌شود. بنابراین در حوزه به توفیق‌های خوبی دست یافته‌ایم.

در صنایع کنسروی هم به‌همین صورت رشد خوبی داشته‌ایم، صنعت کنسرو ما در سال‌های جنگ به دلیل نیازی که به این محصول داشتیم ظرفیت‌های خوبی ایجاد کرد و این ظرفیت همچنان در کشور وجود دارد و تغییر نوع فرهنگ مصرفی ما هم در این زمینه موثر بوده است، سابق مصرف غذاهای کنسروی آماده در کشور معنی نداشت به‌جز در بخش نظامی. در واقع افزایش تقاضا برای مصرف این محصولات کمک بزرگی به رشد این صنعت کرد. تقریباً امروز هر آنچه مردم نیازمند آن هستند در کشور تولید می‌شود؛ و در بخش مواد اولیه نظیر گندم، روغن، نیشکر و کاکائو و.. این نیازمندی همچنان وجود دارد و ما این مواد را همچنان وارد می‌کنیم. در تأمین افزودنی‌ها‌، طعم دهنده‌ها، نگهدارنده و … ما به تولید خارج نیاز داریم  و این توجیه وجود نداشته که به‌طور نمونه در مورد اسانس ما اسانس را در کشور تولید کنیم و این تولید بتواند پاسخگوی نیاز داخل باشد، به‌جز موارد خاصی که عملاً از نظر تنوع و کیفیت پاسخگوی نیاز داخل نبوده است.کل زنجیره هیچ صنعتی  در کل دنیا تأمین کننده تمام واحدهای آن صنعت نبوده است ‌و ماهم قرار نیست تأمین کننده همه چیز در کشور باشیم، اقتصاد جهانی نشان داده مزیت‌ها در برخی از کشورها وجود دارند و این وابستگی‌های اقتصادی است که وابستگی‌های کاری، اجتماعی و فرهنگی بین کشورها را برقرار کرده و تحکیم می‌کند و باعث امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی می‌شود. بنابراین ما در یکجا برای تأمین مواد اولیه وابسته هستیم، یا وابسته هستیم برای این‌که تأمین کننده کالا برای کشوری هستیم و این وابستگی‌ها را باید درست تنظیم کرد.ما در صنایع آب میوه به‌خوبی توانسته‌ایم صنایع تبدیلی میوه به کنستانتره را ایجاد کنیم؛ یعنی توان برطرف کردن نیاز کشور و صادرات در صنایع تبدیلی ایجاد شده است.در صنایع تبدیلی دامی با وجود نیازی که به واردات محصولات دامی داریم، ما در مقطعی دچار کمبود می‌شویم و دام و طیور وارد کشور می‌شود و یا در مقطع دیگری تبدیل به صادرکننده می‌شویم، تغییرات نرخ ارز که به صورت فاحش اتفاق می‌افتد، باعث این جریان است. آنچه در این صنعت تابع وضعیت کشتارگاهی است بیانگر این است که تجهیزات کافی در دسترس ما قرار دارد.در صنعت تولید سوسیس و کالباس و گوشت‌های فراوری شده در وضعیت خوبی قرار داریم و کارخانه‌های خوبی در این راستا فعالیت دارند که با وجود محدودیت‌هایی که دارند از جمله استاندارد حلال بودن که امکان تهیه این محصول از همه بازارهای خارجی مهیا نیست؛ این صنعت به‌خوبی رشد کرده است. در صنایع لبنی هم وضع هم به همین صورت است و ما به‌راحتی قادر به وارد کردن شیر از سایر کشورها نیستیم در نتیجه ظرفیت‌های ویژه‌ای برای دامداری‌های شیری در کشور ایجاد شد تا بتوانند پاسخگوی نیاز جامعه باشند.مشکلی که الان در صنایع لبنی داریم این است که مردم ما شیر و لبنیات کمتری نسبت به مردم جوامع دیگر مصرف می‌کنند، در نتیجه ما باید با فرهنگ‌سازی مردم را به مصرف لبنیات بیشتر ترغیب کنیم، اما آنچه مصرف می‌شود از جانب صنعت ما پاسخگو است در نتیجه ما باید در این صنعت به بازار‌سازی فکر کنیم.

 

مشکلات ریشه‌ای کشاورزی اعم از کمبودهایی که در تأمین مواد اولیه وجود دارد و باورهای غلطی که در‌خصوص محصولات غذایی در ذهن مصرف کننده جا افتاده‌اند، از چه طریق باید اصلاح شوند؟

بخشی از مشکلات برمی‌گردد به تولید‌کنندگانی که در صنایع غذایی فعالیت دارند، به طور نمونه درخصوص ماکارونی، چند برند انگشت شمار فعالیت دارند که این برندها اگر در تأمین گندم دوروم با مشکلاتی مواجه هستند، خودشان باید دست به کار شده و سفارش تولید بگذارند و به دولت مطرح کنند که برای تولید ماکارونی به گندم دوروم نیاز دارند و این درحالی است که کوچکترین تلاشی برای کشت این گندم نشده است.

این همه زمین کشاورزی در کشور وجود دارد یعنی نمی‌توان با کشاورزان قرارداد ببندند و بذر مورد نیاز را بدهند و با خرید تضمینی گندم دوروم مورد نیاز را تأمین کنند، اگر امکان کشت در کشور وجود ندارد بحث دیگری است. گندم مثل محصولات باغی نیست، گندم را می‌توان امسال کاشت و سال آینده برداشت کرد و تمام تولید‌کنندگان با مدیریت قادر هستند با کشاورزان وارد مذاکره شوند و گندم مورد نیاز را تأمین کنند اما این مدیریت را نکردند.وزارت جهاد کشاورزی هم تکلیف روشنی دارد ولی تقریبا کار را رها کرده و تنها به‌دنبال ارایه آمار  است که به درد کسی نمی‌خورد، وزارت جهاد کشاورزی باید آمایش زمین کشاورزی را فراهم می‌کرد تا با برنامه‌ریزی درست تکلیف کشاورز روشن می‌شد، نه اینکه این وزارتخانه قیمت خرید تضمینی گندم را اعلام کند و با هر کیفیتی گندم را جمع‌آوری و تحویل آسیاب بدهد به نحوی که کامیون کامیون خاک و ماسه از گندم خارج شود و منجر شود یک عده دستشان را در جیب مردم کرده و از این  وضعیت خرید و مداخله دولت سوءاستفاده کنند.از مواد اولیه استاندارد است که محصول استاندارد به‌دست می‌آید، از گندم آفت زده که حاوی شن و ماسه است و گلوتن پایینی دارد، نمی‌توان محصول باکیفیتی به دست آورد. ما در زنجیره تأمین با مداخلات دولتی مواجه هستیم دولتی که سم را به‌موقع نمی‌رساند، چون در اصل وظیفه دولت تأمین سم نیست بلکه باید فضای کار را ایجاد کند  تا شرایط برای تولید محصول باکیفیت فراهم باشد. دولت در سم و کود مداخله دارد، اما بی‌کیفیت و بی‌موقع می‌رساند و به تولید کننده آموزش‌های کافی نداده و به‌درستی توزیع نمی‌کند به نحوی که کشاورز خیلی دیر به سم می‌رسد  زمانیکه کار از کار گذشته و اثر بخشی سم پایین آمده است. سم را باید تازه به تازه استفاده کرد تا اثر لازم را داشته باشد. سم باید کیفیت بالایی داشته باشد که پسماند آن در محصول به حداقل برسد، هر سمی مناسب نیست وقتی باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی وجود داشته باشد، محصولی که تولید می‌کنید مضر بوده و وقتی به کشورهای دیگر صادر می‌شود در آزمایش‌های اولیه به دلیل وجود سم رد می‌شود و محصول برگشت خورده افت قیمت پیدا می‌کند و تمامی ضرر و زیانها به صنعت وارد می‌شود. دلیل این موضوع ناکارامدی مدیران دولتی است و بازخورد آن متوجه صنعت غذای کشور می‌شود بنابراین دولت باید یا عقب‌نشینی کند یا درست مداخله کند؛ سبک مدیریت دولت، باید  مدیریت بخش خصوصی باشد به نحوی که  تمام ذی نفعان را جمع کند و با اطلاع رسانی درست ظرفیت صحیح تولید را ایجاد کند.

 

اصرار دولت بر خودکفایی را قبول دارید درحالی‌که واردات موتور محرکه  اقتصاد کشورهاست؟

ما برای امنیت اقتصادی کشور باید حاشیه‌ای داشته باشیم، ما یک سبک زندگی انتخاب کردیم که این سبک ایجاب می‌کند یک سری از اصول و قواعد را رعایت کنیم، ما که فعال اقتصادی هستیم باید بیشتر حواسمان را جمع کنیم، کشوری هستیم که سیاست بر اقتصاد ما سایه انداخته است و تغییرات دیپلماسی بر نوع حرکت ما اثرگذار است و باعث می‌شود وقتی می‌خواهیم در رابطه با اقتصاد در بلند مدت صحبت کنیم در نظر بگیریم که سیاست اقتصادی ما به چه سمتی می‌رود؛ فشارهای تحریمی حال حاضر نشان می‌دهد که اگر گندم را به حد کافی تأمین نکنیم ممکن است در مقطعی در تأمین گندم از بیرون دچار مشکل بشویم. به این دلیل که رد و بدل کردن پول سخت است و نفت هم دچار تحریم است و کالای دیگری نداریم. این اتفاق ما را مجبور می‌کند که یک سری کالاهای مورد نیاز کشور را مانند گندم، برنج و جو که قوت قالب هستند را با تضمین حداقل‌ها تولید کنیم و مازاد این نیاز را تا حدی که حداقل‌ها را تخریب کند وارد کنیم. بنابراین مدیریت چرخه باید درست انجام شود و دولت باید خیلی عاقلانه تر از آنچه الان انجام می‌دهد رفتار کند.

ظاهراً سیاست‌های اشتباه و به آزمون و خطا رفتار کردن قصد ندارد دست از سر کشور بردارد همه ما می‌خواهیم آزمون و خطایی عمل کنیم انگار مستندات قبلی ما را متوجه اشتباهاتمان نکرده متأسفانه تاوان این قضیه را مردم می‌بینند و این قضایا باعث ایجاد نارضایتی در مردم می‌شود و دولت همچنان قصد ندارد دست از تصدی‌گری بردارد و باید دست از امور خرد و مدیریت بنگاه داری بردارد و در اقتصاد کلان مدیریت کند و تمرکز خود را در آن حیطه بیشتر کند تا بتواند حاکمیت و ثبات را در مدیریت حفظ کند و تمام اقتصاد خرد را در خدمت این موضوع بگیرد اما دولت هنوز در انجام این کار نتوانسته قوی عمل کند چرا که در اقتصاد خرد و کلان هر دو ورود پیدا کرده است و برای اینکه بتواند بنگاه‌های خود را حفظ کند اقتصاد کلان را تغییر می‌دهد و به سایر بنگاه‌ها آسیب می‌زند.

همیشه در ادوار مختلف دولت‌ها پشت واژه‌ها پنهان شده‌اند، واژه‌هایی مثل اقتصاد مقاومتی، رونق اقتصادی‌، جهش تولید و … اینها باعث شده از ظرفیتهایی که وجود دارد غافل بشویم و محصولاتی نظیر پسته و زعفران و.. در بازارهای خارجی رونق گذشته را نداشته باشند و صنعت کشاورزی ما دچار مشکل شود، راهکار شما در این خصوص چیست؟

دولت در کشورهایی که در این حوزه پیشرفت کرده‌اند مداخله گر نیست بلکه رصد می‌کند تا واحدهای نمونه را شناسایی کند؛ ما در ایران به طور نمونه در زعفران  ۵ برند برتر داریم و اگر دولت این بررسی را کرده و فعالیت برندها را رصد کند و از کشاورز و تولید کننده حمایت کند این تضمین متوجه هر دو طرف خواهد بود و منافع هر دو طرف حفظ خواهد شد. از طرفی به جهانی شدن برند تولید کننده کمک می‌شود و راه برای او باز می‌شود که این موضوع از طریق آموزش و ارایه خط سبز گمرکی فراهم می‌شود و حمایت یعنی این نه ارایه خدمات پولی.

به‌طور نمونه در مورد پسته ما در رفسنجان «تعاونی پسته کاران» داریم، آیا خروجی این تعاونی برای پسته کار و کشور خوب است؟! اگر خوب است باید حمایت شود. رشد کار در رقابت است و حمایت باید متوجه برندی باشد که بهتر کار کرده و برای این رقابت تلاش بیشتری کرده است. در جنگ اقتصادی نباید بیکار نشست و باید با رقبای بین‌المللی مبارزه کرد، رقبای ما هر کاری توانسته‌اند برای بدنام کردن پسته ایرانی انجام داداه‌اند، ما چه کرده‌ایم! کشورهای دیگر ظرفیت سیاسی خود را در اختیار اقتصاد کشورشان گرفته‌اند، مگر نه این‌که پسته از ایران به امریکا رفته است و از آنچه از ایران رفته در آنجا ظرفیت ایجاد شد؛ چطور می‌شود که آنها در تولید پسته رشد می‌کنند و کیفیت محصولشان از ما بالاتر می‌رود این نشان می‌دهد که یک جای کار ما می‌لنگد. بحث سیاست مطرح نیست. کشاورز در آنجا صنعتی کار می‌کند و در برداشت، نگهداری و بسته بندی پسته و سایر محصولات کشاورزی کاملا مکانیزه دارد. چطور سم آفلاتوکسین در محصولات ما بالا می‌رود اما در محصولات آنها خیر، این ما هستیم که محصولات را آلوده کرده و بد عمل می‌آوریم. آنها به روش‌هایی دست پیدا کرده‌اند که ما باید به آنها دست پیدا کنیم، خیلی سخت نیست. این مسائل نیاز به آموزش دارد و اگر توقع داشته باشیم دولت قدمی پیش بگذارد اشتباه کرده‌ایم بلکه این فعالان حوزه و تعاونی‌هایی نظیر پسته‌کاران هستند که باید پا پیش بگذارند و این آموزش‌ها را ارایه بدهند. این همه تشکیلات عظیم و طویل راه افتاده برای چیست؟ خروجی آنها چیست اگر قرار است این زنجیره را درست کنند، باید نتایج آن را ببینیم در حالی‌که متأسفانه در چنته گزارش علمی ندارند.

کشور در صنعت غذا ظرفیتی دارد که اگر درست مدیریت شود نیازی به درآمد نفتی  نداریم معتقدم وزارت جهاد کشاورزی ما از بی خاصیت ترین وزارتخانه‌ها در کشور در بحث اقتصاد است و کمترین اثر را دارد؛ پتانسیل سرمایه انسانی  ما در بحث کشاورزی بالا است و در رشته‌های کشاورزی، ماشین‌آلات کشاورزی و رشته‌های مرتبط فارغ‌التحصیل و اساتید خوب زیادی داریم، اما برای هیچ‌کدام ظرفیت ایجاد نکرده‌ایم.مشکل اساسی ما در بحث کشاورزی چیست؛ برای پاسخ به این پرسش به عقب برمی‌گردم اما قصد دفاع از نظام فئودالیته ندارم  ولی باید بگویم از بعد از زمانیکه ما از دوران فئودالیته به صنعتی شدن گذر کردیم و وقتی قرار شد نظام ارباب رعیتی را از پیش بردارند و زمین را به خود کشاورزان بدهند،زمین را از مالکان بزرگ گرفتند اما نوع کشاورزی را خرد کردند و وقتی مالکیت زمین را به کشاورز دادیم فکر نکردیم بعد از دونسل چه خواهد شد.

این‌که نظام پیشین خوب نبود و رفتارهاارباب رعیتی بود صحیح است اما باید جایگزین آن روشی مدرن می‌شد یعنی این‌که به کشاورز زمین نمی‌دادند بلکه سهام زمین می‌دادند یعنی این زمین یکپارچه متعلق به همه سهامداران میشد و شرکت تعاونی تأسیس میشد که در این شرکت از چهل هزار هکتار زمینی که وجود دارد  به هر کشاورز ۲ هکتار زمین تعلق می‌گرفت، زمینی  که موقعیت مکانی آن برای کشاورز مشخص نمیشد بلکه در ازای کاری که انجام می‌داد مزد و سود دریافت می‌کرد. اما با این شکل بعد از فوت کشاورز زمین قطعه بندی به ماترک می‌شود و در طی دو سه نسل زمین‌های ما خرد شدند؛ قانون یکپارچه سازی زمینهای کشاورزی خیلی دیر در کشور تصویب شد و هنوز هم به کارآمدی مناسب نرسیده است.  برای این موضوع باید به کشاورزانی که در جهت یکپارچه کردن زمینهای کشاورزی تلاش بیشتری کردند، طرح‌های تشویقی تعلق می‌گرفت و برای کسانی که در جهت خلاف اقدام به خرد کردن زمین‌های کشاورزی کردند مالیات‌های سنگین وضع می‌شد.متأسفانه با خرد شدن زمین‌های کشاورزی شیوه کشاورزی تغییر کرد و هر‌کس بنابر سلیقه خود به کشت محصولی اقدام کرد و در یک دشت به‌طور نمونه هر‌کس در هر قطعه محصولی کاشته یکی در حال برداشت یکی در حال کاشت و آفت کشاورزی از هر قطعه به قطعه دیگر می‌رسد و متأسفانه سم‌پاشی با مشکل مواجه خواهد شد در حالیکه وقتی کشاورزی مکانیزه باشد به‌طور کل زمین کشاورزی همزمان سم پاشی می‌شود و آفت آن منطقه به کل از بین می‌رود‌.

 

چه پاسخی به هجمه‌های وارد شده به صنعت غذا دارید؟ و چه باید کرد؟

ما مردم شایعه‌پذیری هستیم و در شایعات هرچیزی را براحتی می‌پذیریم در قضیه قرص‌گذاری در کیک‌ها بازار شایعه داغ شد، یکی دو مورد پیش آمد و تبدیل به این موضوع شد که هر کسی که خواست در فضای مجازی دیده شود فیلمی گرفت و یک قرص در کیک گداشت و از وجود قرص در کیک مصرفی خبر داد این کار بچه مدرسه‌ای‌ها بود که دیده شوند و حتی برخی از آنها تمارض کرده و خود را به مسمویت زدند تا از درس و مدرسه فارغ شوند. این اتفاق دامن همه صنعت را گرفت و برای یک رقابت نادرست و بچگانه این نتیجه حاصل شد و مردم هم پذیرفتند‌.این قضیه در مورد همه محصولات غذایی دیده شده در رابطه با سوسیس و کالباس، شیر و سایر محصولات. در صنعت غذا از همان اوایل شاهد این قضایا بوده‌ایم و حتی اگر یک کارگر ناراضی باشد امکان ورود ناخالصی و فضولات به محصول غذایی وجود دارد. مهم برخورد و مواجهه ما با این مسائل است و این‌که چگونه پاسخگو باشیم. بخش خصوصی هنوز نتوانسته با مردم رابطه مستحکمی برقرار کند، به‌طور نمونه بحث بازدید از کارخانه، تولید کننده باید اجازه ورود مصرف کننده را به خط تولید بدهد نه این‌که تماس نزدیک ایجاد شود بلکه مصرف کننده هر زمان بخواهد بتواند ناظر فرایند تولید محصولات باشد، به طور نمونه نوشابه «زمزم» که در خیابان آزادی قرار دارد دیوار شیشه‌ای دارد و مردم قادر به دیدن سیر تولید هستند این قضیه اطمینانی به مصرف کننده می‌دهد که حداقل متوجه شود تولید محصول در شرایط غیر بهداشتی صورت نمی‌گیرد. صداو سیما می‌تواند برنامه‌های زنده از تولید محصولات تولید کند تا مردم آشنایی بیشتری با تولید محصولات داشته و بسیاری از باورهای غلط از ذهن آنها پاک شود. این باورها ناشی از فرهنگ ندانستن است و اگر آگاهی باشد باورهای غلط پذیرفته نخواهد شد. مردم باید اعتماد کنند و ما باید رابطه درست را با مصرف کننده برقرار کنیم تا بپذیرند هر میوه گندیده و محصول بدرد نخوری در قالب محصول نهایی به آنها ارایه نمی‌شود. در این مسیر رسانه‌ها در کنار تولیدکنندگان می‌توانند نقش مثبتی در اطلاع‌رسانی داشته باشند.

 

لینک کوتاه : https://www.iranhim.ir/?p=31585

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.