سهراب شرفی، رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت فارس، بر این باور است که موفقیت در صادرات نیاز به زیرساخت های صادراتی دارد و این که دولت، سیاست های پایدار داشته باشد و محدودیت های ناگهانی ایجاد نکند.
بازار؛ گروه ایران: در سال ۱۳۹۶ شمسی (۲۰۱۷ میلادی) کشورهای عربی امارات متحده عربی، بحرین و مصر، کشور قطر را تحریم کردند و رفع تحریم را به کاهش روابط با ترکیه، ایران و اخوان المسلمین مشروط کردند. در دوره قبل از تحریم، این کشورها سالیانه ۵ میلیارد دلار مواد غذایی به قطر صادر می کردند.
پس از این که دولت قطر، تسلیم خواسته های کشوری تحریم کننده نشد، صادرات کشورهای دیگر از جمله ایران و ترکیه به قطر افزایش پیدا کرد. در این عرصه، ترکیه موفقیت بیش تری نسبت به ایران کسب کرده است.
در گفت و گوی «بازار» با سهراب شرفی، فعال اقتصادی و رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت استان فارس، تجربه صادرات کشورهای ایران و ترکیه به قطر و علت موفقیت ترکیه ای ها در این حوزه بررسی شد. شرفی در دهه های گذشته، چندین سال در قطر زندگی کرده و همچنین رئیس کمیسیون گردشگری اتاق بازرگانی، صنایع و معادن شیراز است.
*****
*بیش از سه سال از تحریم کشور قطر، توسط کشورهای همسایه اش از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی گذشته است. خواه ناخواه وضعیتی پیش آمد که ایران بتواند صادرات محصولات خودش را به قطر از حدود ۱۰۰ میلیون دلار افزایش بدهد.
به نظر شما به عنوان رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت استان فارس، وضعیت صادرات ایران به این کشور چطور شد؟
وقتی که یک فرصت پیش می آید و بازاری ایجاد می شود، ما باید از این فرصت به نحو احسن استفاده کنیم ولی نه مسئولان کشور آمادگی دارند و نه زیرساخت آماده است. نبود زیرساخت هم به بی توجهی مسئولان و غفلتی که در این زمینه وجود دارد، برمی گردد. هر گشایشی که در هر مقطع زمانی به وجود می آید همیشه یک فرصت است و اگر از این فرصت استفاده نکنیم فرصت سوزی کرده ایم. ما در کشور و در حوزه اقتصاد، قهرمان فرصت سوزی هستیم.
وزارت امور اقتصادی و دارایی، فقط به دنبال اخذ مالیات است و به بقیه رسالت خود توجه ندارد. سایر وظایف این وزارتخانه، از آن مطالبه نمی شود و نه دولت از آن مطالبه می کند و نه مجلس از این وزارتخانه مطالبه می کند
بر این اساس بازار قطر از دست ما رفت و ترکیه بلافاصله و ظرف ۲۴ ساعت، توانست سوپر مارکت های قطر را از کالاهای ترکی مملو کند. موفقیت در این راه، عزم و اراده مسئولان را می خواهد. ما الان نمی دانیم متولی اقتصاد ما، چه سازمان و وزارتخانه ای است و آیا وزارت صنعت، معدن و تجارت متولی اقتصاد کشور است یا وزارت امور اقتصادی و دارایی. وزارت امور اقتصادی و دارایی، فقط به دنبال اخذ مالیات است و به بقیه رسالت خود توجه ندارد. سایر وظایف این وزارتخانه، از آن مطالبه نمی شود و نه دولت و نه مجلس از این وزارتخانه مطالبه نمی کنند.
از این وزارتخانه سوال نمی شود که چرا اینهمه فرصت های به دست آمده را از دست می دهیم. به نظر من، این وضع به خاطر عدم توانایی یک جامعه نیست و به خاطر عدم توانایی مدیران اقتصادی در هِرم مدیریت کشور است. بنابراین، به همین دلیل این فرصت از دست ما رفت و ترکیه توانست از این فرصت ارزنده و گرانبها استفاده کند و قطر توانست، مشکل خودش را حل کند. ما حتی عاملی برای کشورهای دیگر شده ایم که خودشان در جهت خودکفایی گام بردارند. شما تا دو سال آینده، شاهد صادرات محصولات کشاورزی قطر از جمله گوجه فرنگی گلخانه ای به دنیا خواهید بود.
من عامل این وضع هستیم. به دلیل عدم توانایی ما در پوشش بازار قطر، قطری ها متوجه شدند که همسایه شان توان تامین نیازهای قطر را ندارد. بر این اساس، ما هم به اقتصاد خودمان ضربه زدیم و هم باب سود دراز مدت را روی خودمان بستیم و به آنها هم شوک وارد کردیم که به سمت خودکفایی بروند. در کشور ما هم، تعداد بیکاران ما افزایش پیدا کرد و روز به روز اقتصاد ما بیمار و مریض شد.
همه این مشکلات به دو قوه مقننه و مجریه برمی گردد. قوه مقننه، منشاء تمام مسائل و مشکلات اقتصادی در کشور است. متاسفانه نمایندگان ما با علم اقتصاد آشنا نیستند و از جامعه هم شناخت ندارند. به نظر من، این افراد هم به نظام و هم به مردم ظلم کرده اند.
قاعده کار این است که اگر کسانی که کشور را دوست دارند و نظام را دوست دارند، در جایی که توانایی ندارند، نباید بر کرسی تکیه بزنند. به دلیل همین وضع است که ما امروزه با صدها قانون و تبصره بی خاصیت مواجه هستیم. این وضع، مشکلات زیادی را برای کشور ایجاد کرده و الان همه ما سر در گریبان هستیم. منشاء اساسی و اصلی به خاک نشاندن کشور را در حوزه تقنینی جستجو کنید.
*در زمانی که آقای لاریجانی رئیس مجلس بود کمیته های تخصصی تنقیح قوانین تشکیل شد تا قوانین زائد حذف شود.
این کار اجرایی نشد و حالت شعاری داشت. اساساً بعضی از قوانین ما، دست و پا گیر هستند که به دلیل ندانستن علم اقتصاد است. در سال های گذشته، قوانینی تصویب شده که کاربردی نیست. این وضع به دلیل این است که راه یافتگان به مجلس، عمدتاً از قوه مجریه به قوه مقننه رفته اند و اقتصاددانان نرفته اند.
در قوه مجریه، همیشه نگاه یک طرفه است یعنی دولت، یک طرف است و مردم یک طرف هستند. به همین دلیل در ادارات دولتی، می گویند از حقوق دولت و بیت المال دفاع می کنیم یعنی بیت المال را متعلق به مردم نمی دانند.
قاعده کار این است که اگر کسانی که کشور را دوست دارند و نظام را دوست دارند، در جایی که توانایی ندارند، نباید بر کرسی تکیه بزنند. به دلیل همین وضع است که ما امروزه با صدها قانون و تبصره بی خاصیت مواجه هستیم
*کمیسیون های تخصصی مجلس از جمله کمیسیون صنایع و معادن، از نظرات تشکل های بخش خصوصی استفاده کرده و همواره از مسئولان این تشکل ها دعوت می کنند. مگر از این طریق نظرات تشکل ها به نمایندگان منتقل نمی شود؟
من حدود ۱۵ سال در اتاق بازرگانی، صنایع و معادن حضور دارم و در اتاق ایران هم مسئولیت داشته ام. تا به امروز، هیچگاه مجلس دعوت نکرده که در حوزه تدوین و تصویب مجلس، از دیدگاه تشکل های بخش خصوصی استفاده کند و به نظرات بخش خصوصی اهمیت بدهد. اگر بخش خصوصی در کنار کمیسیون های مجلس، بوده زینت المجالس بوده است و نه این که به بخش خصوصی توجه شود.
هیچگاه ما شاهد نبوده ایم که دولت در صدور بخشنامه، دیدگاه بخش خصوصی را مورد توجه قرار داده باشد. دولت، بخشنامه صادر می کند و بعد معضل و موانع ایجاد می کند، بعداً دوباره جلسه برای رفع مانع تشکیل می شود.
الان ما قانونی به نام قانون رفع موانع تولید داریم. وقتی ستاد تسهیل و رفع موانع تولید شکل می گیرد، چه معنایی دارید؟ ستاد یعنی این که کشور با مشکل غیر مترقبه مواجه شده مثل ستاد پشتیبانی جنگ و ستاد رسیدگی به زلزله و ستاد رسیدگی به سیل. امروزه دولت اینقدر مانع ایجاد کرده که دولت و مجلس متقاعد شده اند که ستادی هم برای رفع مانع ایجاد کنند.
*آقای روحانی در سال ۱۳۹۳ یعنی یک سال پس از تشکل دولت اعلام کرد که دولت بدون مشورت چند باره با بخش خصوصی، هیچ تصمیمی نمی گیرد. چه مشکلی وجود دارد که تصمیم گرفته می شود و شما به عنوان بخش خصوصی رضایت ندارید؟
من فکر نمی کنم که آقای رئیس جمهور به آن چیزی که گفته اند اعتقاد داشته باشند. تمام حرف هایی که آقای روحانی می زند مثل وعده های سیاسی است. ما ندیدیم که با ما مشورت شود. ما عصاره بخش خصوصی هستیم و این حرف آقای روحانی، فقط شعار است و عملی نشده است.
ما در هیچ جا ندیدیم با ما مشورت شود و کدام وزیر یا هیأت دولت از بخش خصوصی استفاده کرده و آن را به میدان آورده است. دولت و وزیران از خبرگان و نخبگان اقتصادی استفاده نمی کنند. هیأت دولت را ببینید که عاریه گرفتن از گذشتگان و حزب های دیگر است و اصلاً از بخش خصوصی استفاده نشده.
بنابراین، این صحبت ها همراه با صداقت نیست. به هر حال، ما امروز مشکل داریم و مشکل دانش اقتصادی داریم. امروزه در اقتصاد افغانستان، تورم تک رقمی است. ما یک روز با پوزخند به افغانستان نگاه می کردیم. افغانستان، نه نفت دارد و نه پتانسیل علمی ما را دارد و نه خروجی دانشگاه های آن مثل ایران قوی است. به هر حال، افغانستان با درایتی که داشته، توانسته تورم را تک رقمی کند. سوریه با خاک یکسان شده ولی ارزش پول ملی آن مثل ایران کاهش پیدا نمی کند. هیچکس نیست بپرسد که چرا این طور است؟
تریبون در اختیار بخش خصوصی نیست و در اختیار یک بخش خاص از دولت و مجلس است، متاسفانه بخش خصوصی کنار رینگ قرار گرفته است. بخش خصوصی، نه می تواند از توانایی خودش استفاده کند و نه میدان هموار است که بتواند مشارکت داشته باشد.
*در سال ۱۳۹۵ یعنی سال قبل از تحریم شدن کشور قطر، ایران ۱۰۳ میلیون دلار به قطر صادرات کالا داشته است و در سال ۱۳۹۶، تحریم علیه قطر شروع شد. در سال ۱۳۹۸ که تجربه ما بیش تر شده و تحریم قطر هم ادامه پیدا کرده، ایران ۲۳۴ میلیون دلار به قطر صادرات داشته است. بعد از سه سال صادرات ایران ۱۲۷ درصد افزایش پیدا کرده است ولی ترکیه در همان سال اول تحریم قطر، صادراتش را از کمتر از ۵۰۰ میلیون دلار به بالای یک میلیارد دلار رساند و صادرات ترکیه به قطر به شدت ادامه دارد.
آیا بخش خصوصی ایران از نظر کیفیت و بسته بندی، شرایط را فراهم کرد که بتواند صادرات خوبی به قطر داشته باشد؟
زمینه زیرساخت هر کاری، باید توسط دولت فراهم شود مثل جاده سازی و حمل و نقل هوایی که برای بخش خصوصی توجیه اقتصادی ندارد. دولت باید بستر سرمایه گذاری در حوزه بسته بندی را مهیا کند. فرض کنید من امروز از شما خواهش کنم که یک دستگاه بسته بندی را حداکثر ظرف شش ماه برای من بیاورید. البته اگر کامیون بخواهد باری را از آلمان و از طریق ترکیه به ایران بیاورد، یک هفته زمان می برد. با این حال، شما حداقل باید سه سال در بروکراسی دولت بمانید.
اگر ترکیه در حوزه صادرات موفق عمل می کند به خاطر این است که تاجر ترکیه می تواند برای یک سال آینده، برنامه ریزی کند. این وضع به دلیل پایدار بودن سیاست اقتصادی دولت ترکیه است. در حالی که ما نمی توانیم برای هفته آینده خودمان، برنامه ریزی کنیم.
از صبح تا ظهر، بانک مرکزی ما مقررات می گذارد و انجام یک کار را آزاد می کند یا ممنوع می کند. بنابراین زمینه برای رشد و برنامه ریزی صادرات وجود ندارد. آقای خاتمی در سال ۱۳۸۱ که رئیس جمهور بود گفت : «چو فردا شود فکر فردا کنیم». هیچ کشوری در دنیا با این نگاه رشد نکرده که «چو فردا شود فکر فردا کنیم». در حالی که برخی کشورها برای ۳۰ سال آینده خودشان برنامه ریزی کردند.
ما با جذر و مد تصمیم مواجه هستیم مثل موج دریا که بالا می رود و پایین می آید. ما به صورت جذر و مدی با بخشنامه های متعدد مواجه هستیم و مثل سیل، بخشنامه می آید. به گونه ای که روزانه، ما مواجه با بخشنامه هایی هستیم که متناقض هستند. وقتی که یک دولت به شدت در پی تغییراتی با بخشنامه است و با دستپاچگی دست به این عمل می زند منشاء این دستپاچگی، آشنا نبودن به علم اقتصاد و عدم دانایی است.
اگر ترکیه در حوزه صادرات موفق عمل می کند به خاطر این است که تاجر ترکیه می تواند برای یک سال آینده، برنامه ریزی کند. این وضع به دلیل پایدار بودن سیاست اقتصادی دولت ترکیه است
*صادر کنندگان ایرانی که در سال گذشته ۲۳۴ میلیون دلار صادرات به قطر داشته اند، چه قابلیت هایی دارند که توانسته اند به این حد از صادرات برسند؟
در یک مرحله، یک خلاء به وجود آمد و ترکیه حرکت می کرد و ما هم حرکت می کردیم ولی در آن زمان نیاز به بسته بندی نبود و هر کالایی که با لنج صادر می شد، قطر آن را می پذیرفت اما کالای ترکیه، جای کالای ما را گرفت. چون بسته بندی شکیل تری داشت و با کیفیت تر بود. دولت ترکیه به حمل و نقل هوایی برای صادرات کالاها به قطر، سوبسید اختصاص داد و این کار باعث شد کالای ترکیه با کالای ما رقابت کند. فقط در یک مقطع کوتاه بود که تا آنها آمدند شروع به کار کنند، ما حرکت کوچک برای صادرات انجام دادیم.
الان مرکز استان فارس و جنوب کشور، کارگو سنتر (مرکز ارسال بار هوایی و دریایی) ندارد. آلمان حدود ۵۰ سال پیش، کارگو سنتر داشته است و ترکیه هم ۲۰ سال است که کارگو سنتر دارد. کارگو سنتر یعنی همیشه هواپیمای باری در تمام ایستگاه ها وجود دارد و به صورت اورژانسی، کالا را می رساند. همان طور که به سالن ماسفری توجه می شود، به موازات امکانات مسافری باید امکانات حمل و نقل هوایی کالا هم مهیا باشد.
*بعد از تحریم شدن قطر، با استفاده از هواپیماهای باری یا کارگو، محصولات مختلف از جمله محصولات کشاورزی از شیراز به قطر صادر شد. وضعیت آن نوع پروازها چطور شد؟
در مقطع اولیه که آن پروازها به قطر انجام شد، من دخیل بودم و با بدبختی و هزار منت توانستیم ۴ هواپیما را فراهم کنیم. آن وقت ایستگاه ما در فرودگاه شیراز، برای توقف و حمل کالا ۳۵۰۰ دلار از ما درخواست می کرد و همین زمان باید برای تخلیه بار در قطر صرف می شد ولی فرودگاه قطر ۲۵۰۰ دلار می گرفت.
ما با این خودتحریمی چه کار کنیم؟ یک مثال دیگر بزنم. به محض این که تحریم شروع شد و کشتی های خارجی هزینه حمل یک کانتینر را از ۱۰۰۰ دلار به ۲۰۰۰ دلار افزایش دادند، خط کشتیرانی جمهوری اسلامی به دلیل این که می دانست ما نمی توانیم از حمل و نقل جهانی استفاده کنیم، هزینه حمل را به ۲۵۰۰ دلار افزایش داد. وقتی دولت به این سمت می رود و به دنبال فرصت است که حداکثر منابع یک بخش را به خودش اختصاص بدهد، شما انتظار دارید این بخش در کجا سرمایه گذاری کند.
به محض این که تحریم قطر شروع شد و کشتی های خارجی هزینه حمل یک کانتینر را از ۱۰۰۰ دلار به ۲۰۰۰ دلار افزایش دادند، خط کشتیرانی جمهوری اسلامی به دلیل این که می دانست ما نمی توانیم از حمل و نقل جهانی استفاده کنیم، هزینه حمل را به ۲۵۰۰ دلار افزایش داد. وقتی دولت به این سمت می رود و به دنبال فرصت است که حداکثر منابع یک بخش را به خودش اختصاص بدهد، شما انتظار دارید این بخش در کجا سرمایه گذاری کند
*ما بالاخره در سال گذشته ۲۳۴ میلیون دلار صادرات به قطر داشته ایم. این مقدار صادرات چطور اتفاق افتاده و صادر کنندگان ما چگونه این مقدار صادرات داشته اند؟
همین الان در حوزه ایجاد شهرک های صنعتی، به سرعت اقدام می شود و وقتی یک شهرستان، ایجاد می شود یک شهرک صنعتی هم در آنجا ایجاد می شود. بلافاصله هم شرکت هایی در آن شهرک جدید تاسیس می شود ولی مثلاً بعد از ۲ سال به شهرک ارواح تبدیل می شود.
یک فرصت پیش می آید و افراد مختلف به سرعت برای صادرات، هجوم می آورند. شما با صادر کنندگان سال ۱۳۹۸ صحبت کنید و ببینید صادرات را ادامه داده اند یا نه. معمولاً صادر کنندگان ما، یک بار اقدام به صادرات می کنند. در حالی که کار کردن به صورت آهسته و پیوسته مهم است.
یک فرصت ایجاد می شود و یک صادر کننده می تواند صادراتی داشته باشد ولی به او زیان وارد می شود. سودی که مورد انتظار او هست به او نمی رسد و در نتیجه دست از صادرات می کشد. صادرات موردی و مقطعی را نباید در نظر بگیریم. ما باید فرآیند را در نظر بگیریم و اگر صادرات به طور مستمر افزایش پیدا کند، نشان دهنده این است که دولت صادرات را حمایت کرده و تقویت می کند ولی اگر صادرات، کاهش پیدا کرد نشان دهنده ایجاد مانع برای صادرات است.
معمولاً صادر کنندگان ما، یک بار اقدام به صادرات می کنند. در حالی که کار کردن به صورت آهسته و پیوسته مهم است
*در ۵ ماهه اول سال ۱۳۹۹، صادرات ایران به قطر در حدود ۴۵ میلیون دلار بوده ولی صادرات ایران به کویت حدود ۵۸ میلیون دلار بوده. چرا ایران به کویت صادرات بیش تری انجام داده و به قطر کمتر صادرات داشته است؟
به دلیل کاهش پول ملی ایران، تلاش شده که صادرات انجام شود. علت صادرات بیش تر به کویت این است که این کشور، همسایه عراق است و در کویت، صادرات مجدد کالای ایرانی به عراق اتفاق می افتد یعنی کالای ایرانی، به مرزهای کویت و عراق، می رود اما قطر، این پتانسیل را ندارد که کالای ایرانی را به عربستان بدهد. این اختلاف در میزان صادرات، ممکن است به همین دلیل باشد.
*کشور قطر چه نوع کالایی و با چه کیفیتی از ما خریداری می کند؟
ما دیگر باید قطر را فراموش کنیم. چرا که بازار آن از دست ما خارج شده. این که یک کشور ۸۰ میلیون نفری در حد ۲۰۰ میلیون دلار به قطر صادر کند، کار بزرگی انجام نداده. سطح توقع این کشور نباید تا این حد پایین بیاید که برای مثال، معاون رئیس جمهور، یک مدرسه دو کلاسه را افتتاح کند. همین مثال در مورد صادرات به قطر هم صدق می کند. مشکل کشور ما با صادرات ۲۰۰ میلیون دلار یا ۵۰۰ میلیون دلار حل نمی شود.
*به هر حال ترکیه صادرات خود را از حدود ۵۰۰ میلیون دلار به بالای یک میلیارد دلار در دوره بعد از تحریم شدن قطر رساند…
ترکیه یک سیاست پایدار دارد یعنی تاجر ترکیه می تواند برای یک سال آینده برنامه ریزی کند.
این که یک کشور ۸۰ میلیون نفری در حد ۲۰۰ میلیون دلار به قطر صادر کند، کار بزرگی انجام نداده. سطح توقع این کشور نباید تا این حد پایین بیاید که برای مثال، معاون رئیس جمهور، یک مدرسه دو کلاسه را افتتاح کند
*یک بخش از موفقیت ترکیه مربوط به شرکت های ترکیه است ولی قطری ها چرا رغبت بیش تری برای واردات از ترکیه داشته اند و این که گفته می شود قطری ها کالای لاکچری می خواهند واقعاً این طور است یا این که در کنار کالای لاکچری، کالای معمولی و کالای با بسته بندی معمولی هم می شود صادر کرد؟
یک بازار در قطر وجود دارد به نام بازار ایرانیان که در نزدیکی اسکله است و هر کسی می خواهد کالای ارزان تر بخرد به آنجا می رود. در آنجا کالا نیاز به بسته بندی خاصی ندارد. یک عده از قطری ها، به طعم و ذائقه کالای ایرانی علاقه دارند. به همین دلیل، بدون بسته بندی هم می خرند. در عین حال، محصولات دارای بسته بندی، مورد مصرف افراد غیر قطری هم قرار می گیرد یعنی خارجی های پولدارتر، کالای با بسته بندی می خواهند. یکی از دلایلی که ترکیه موفق است، سیاست پایدار آن است.
برای مثال، اگر امروز در قطر، ما با طرف قطری پیمان ببندیم که از هفته آینده، مثلاً سیب درختی برایش می فرستیم، ممکن است بتوانیم ماه های اول و دوم، این محصول را صادر کنیم ولی در ماه سوم، دولت ما صادرات را ممنوع می کند. در صورتی که دولت ترکیه، جرات ندارد جلوی صادرات را بگیرد وگرنه باید به تاجرش خسارت بدهد. ترکیه، چیزی را تصویب نمی کند و اگر تصویب کند زمان برایش می گذارد. در حالی که برای ما زمان نمی گذارند و وقتی که کالای ما در اسکله است، دستور می دهند که محصول را برگردانید.
یک بازار در قطر وجود دارد به نام بازار ایرانیان که در نزدیکی اسکله است و هر کسی می خواهد کالای ارزان تر بخرد به آنجا می رود. در آنجا کالا نیاز به بسته بندی خاصی ندارد. یک عده از قطری ها، به طعم و ذائقه کالای ایرانی علاقه دارند
*این بازار ایرانیان در دوحه پایتخت قطر است؟
بله. در دوحه، بازاری به نام ایرانیان وجود دارد و کالاهای ایرانی توسط مرز نشینان و لنج داران می رود. وقتی که لنج ها به دوحه می رسند، در همان جا تخلیه شده و محصولات ایران به فروش می رسد. کالاهایی که به سوپر مارکت می رود، لاکچری باشد یا بسته بندی مناسبی دارد، کم داریم و به همین دلیل، ترکیه توانست جای ما را بگیرد.