دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان ایران طی نامه ای به سرپرست وزارت صمت خواستار پیگیری علت و چرایی عدم توفیق پروژه هایی شد که در سالیان و سنوات اخیر راه اندازی شده و باید چرایی عدم موفقیت این ابر پروژه ها و مگا پروژه ها را از مدیران این حوزه جویا شد.
به گزارش اکسپورتنا، شهرام شریعتی در این نامه متذکر شده است که وزارت صمت سالهاست که به جای سر و سامان دادن به مشکلات مسبوق به سابقه و برنامه ریزی برای آینده معدن و صنایع معدنی کشور، درگیر مسائل و مشکلاتی شده است که این امر برخی مدیران وزارتخانه را دچار روزمرگی، دلزدگی و تمرکز بر امور جاری و یا پروژه های پولساز نموده و شائبه حفظ جایگاه با پناه گرفتن در سایه پروژه های خاص را به اذهان متبادر مینماید. متن کامل نامه مذکور به شرح زیر است:
«جناب آقای دکتر حسین مدرس خیابانی
سرپرست محترم وزارت صنعت، معدن و تجارت
با سلام و عرض ادب
احتراما: به عرض می رساند در سال جهش تولید و پیرو نامه قبلی ارسالی خدمت جناب آقای رضا رحمانی وزیر محترم سابق صمت در خصوص برنامه های بخش معدن در سال ۱۳۹۹ که بدون پاسخ باقی مانده است نکاتی را خدمتتان اشاره خواهم نمود که امیدوارم با مداقه حضرتعالی، پس از قریب به چند دهه از آغاز عملیات اجرایی پروژه های ذیل الاشاره توسط سازمانهای داخلی و شرکت های خصوصی راهکاری برای آنها اندیشیده شود.
وزارت صمت سالهاست که به جای سر و سامان دادن به مشکلات مسبوق به سابقه و برنامه ریزی برای آینده معدن و صنایع معدنی کشور، درگیر مسائل و مشکلاتی شده است که این امر برخی مدیران وزارتخانه را دچار روزمرگی، دلزدگی و تمرکز بر امور جاری و یا پروژه های پولساز نموده و شائبه حفظ جایگاه با پناه گرفتن در سایه پروژه های خاص را به اذهان متبادر مینماید. در نامه ارسالی فوق الاشاره به شماره ۱۰۶۳۰-ج-۹۹ مورخ۲۳/۰۱/۱۳۹۹خدمت وزیر محترم صمت، خدمت ایشان عرض نموده ام که این مشکلات ناشی از عدم دانش مدیریت پروژه برخی معاونین و مدیران آن وزارت خانه مهم و کلیدی است و آینده پژوهی در این میان مغفول و نادیده گرفته شده است و تغییر جایگاه سازمان زمین شناسی و واگذاری وظایف آن سازمان به ایمیدرو از اهم مشکلات دانسته شده است. در این میان عدم راه اندازی برخی پروژه های بزرگ و جایگزین شدن آن با مدیریت معادن کوچک با هدف احتمالی احیا معادن خرد، شائبه واگذاری معادن کشور به گروه هایی خاص را قوت بخشیده، به همین منظور از شما استدعا دارم نامه فوق، که به پیوست تقدیم میگردد را به دقت بررسی فرمایید.
برای نمونه ۵ پروژه بزرگ معدنی و صنایع معدنی را خدمتتان معرفی نموده و طرح مشکل میکنم و علت و چرایی عدم توفیق این پروژه ها در سالیان و سنوات اخیر را از شما استدعا دارم و خواهشمندم بدون اجازه به ارائه بهانه از سوی مدیران وزارتی و احتمالا اختلاط موضوع از سوی آنها، چرایی عدم موفقیت این ابر پروژه ها و مگا پروژه ها را جویا شوید.
- پروژه بزرگ چند میلیون تنی کیکهای سرب و روی که توانایی تامین بخش بزرگی از نیازهای صنعت ایران را دارد و تحت عنوان باطله در شهرک روی زنجان رها شده است.
- پروژه بزرگ فسفاتهای جنوب غرب ایران در پهنه استانهای کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان، فارس و بوشهر، که مشابه آن در بسیاری از کشورها برنامه ریزی و اجرایی شده ولی در ایران هر روز به بهانه واگذاری به یک شرکت جدید حدود چهل سال است به سال بعد محول میشود.
- مگا پروژه بزرگ پتاس های خور و بیابانک استان اصفهان و طرود شاهرود، که به سرمایه گذار مطمئن و دارای توانایی مالی بسیار بالا نیازمند است که توانایی اشتغال و بازگشت سرمایه مناسب را در میان مدت تضمین نماید.
- راه اندازی پتانسیل معدنی پلی متال و ساخت صنایع مرتبط با آن در کوه های شرق کشور، شامل سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی
- تعیین تکلیف REE های ایران و راه اندازی صنایع مرتبط با آنها در فسفات های اسفوردی، چادر ملو و …
در خصوص این ۵ پروژه موارد ذیل حائز اهمیت است:
- کیک های استراتژیک سرب و روی در شهرک روی زنجان
سالهاست که شرکت های سرب و روی زنجان و حتی به روایتی سرمایه گذاران خارجی و داخلی آمادگی خود را برای بهره گیری از این پتانسیل ارزشمند چند میلیون تنی که حتی در برخی دپوها از معدن سرب و روی مهدی آباد پر عیار تر است اعلام نموده اند. ذخیره ای که نه نیاز به استخراج و زیرساخت دارد و نه نیاز به خردایش و …
در زمان جناب آقای دکتر سرقینی، پیگیری زیادی انجام شد ولی بلاتکلیف بودن متولی و سخت گیری های سازمان محیط زیست و عدم توانایی سرمایه گذاران و اختلاف بین شرکتهای روی زنجان مانع از راه اندازی آن شده است. ذخیره ای که میتوان آن را به قدری استراتژیک دانست که سازمان های نظامی و تولیدی و … میتوانند آن را جایگزین ذخیره انگوران نمایند. تکنولوژی های جدید به راحتی میتوانند عیار پایین روی و عناصر بسیار ارزشمند آن را جدا سازی و تبدیل به محصول کنند. عدم راه اندازی یک کارخانه برای این ذخیره فوق ارزشمند برای بنده حقیر نامعلوم و نامفهوم است. شرکتهای بزرگ داخلی به این محصول آماده تولید بسیار نیازمندند و ورشکستگی شرکتها و کارخانجات کوچک راه را برای ایجاد رانت برای برخی دیگر هموار تر مینماید و متاسفانه شائبه مماشات و کوتاهی برخی برای رسیدن به زمان مناسب واگذاری به افراد خاص در حال تقویت است. لطفا به طور مشخص در این خصوص اوامر لازم را مبذول بفرمایید که چرا این ذخیره ارزشمند اینگونه مدیریت میشود؟
- ذخایر چند صد میلیون تنی فسفات جنوب غرب ایران
این ذخایر بسیار ارزشمند حاوی رادیواکتیو که بخش عمده ای از آن در منطقه کهگیلویه قرار دارد که در دهه های اخیر به شرکتهای متعددی واگذار و یا پیشنهاد شده است و گواهی کشف آن به نام شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران وابسته به ایمیدرو ست. بنده شخصا به عنوان مدیر عامل یکی از همین شرکتهای به اصطلاح سرمایه گذار حدود ۷سال در منطقه فوق حضور داشتم که از طرفی به علت عدم توانایی مالی و انگیزه پایین سرمایه گذار اصلی (گروه صنعتی و معدنی زرین) و از طرفی عدم وجود زیرساخت مناسب، بهانه وجود اورانیوم، عدم همکاری استان و عدم تامین زیرساخت توسط ایمیدرو و استان، بلا تکلیف باقی مانده است. در این میان طرح ملی فسفات ایران، شرکت هوا و فضای سیم، فسفات پارس شمالی، تهیه و تولید مواد معدنی، شرکت کوثر وابسته به بنیاد شهید و… در این سالها در لوای سرمایه گذار به پروژه وارد و در نهایت خارج شدند و در نهایت قول واگذاری به گروهی جدید نیز، به موفقیت نائل نشد و در حال حاضر دولت در حال ساخت کارخانه ای غیر مرتبط توسط شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران در این منطقه می باشد. ایجاد اشتغال پایدار در منطقه محروم، توان تولید فسفات و محصولات فسفاتی با ارزش و تهیه بای پروداکت اورانیوم و حتی احتمال تولید سبد REE از مهمترین نقاط قوت اجرای این پروژه است که با کوتاهی استان در تامین زیرساخت و وزارت صمت در راه اندازی و یا واگذاری به سرمایه گذار واقعی بلاتکلیف باقی مانده است.
- مگا پروژه بزرگ پتاس های ایران
بعد از گذشت سالها از ورود تکنولوژی آلمان ها به موضوع پتاس ها و محصولات آن هنوز هر شرکتی که در ایران میخواهد خود را صاحب تکنولوژی و توانمند نشان دهد به همکاری خود با شرکت های مذکور اشاره میکند و ارائه نامه همکاری آسان از سوی شرکت های ارکاس پلن و کایوتک، عاملی برای این امر شده است. این مهم باعث شده پس از چند دهه، هنوز این چرخه معیوب ادامه یابد و کماکان شرکتهای متعددی درخواست همکاری برای سرمایه گذاری در این امر را به امید وام های دولتی و حمایت نهادها، اعلام مینمایند.
حداقل بیش از چهل سال از عملیات اجرایی این پروژه گذشته ولی هنوز به جایگاه واقعی و اشتغال پایدار مورد نظر نرسیده است. پتاس به عنوان یک محصول استراتژیک در همه دنیا شناخته شده و بنابراین باید با توجه به حجم ذخیره و آیتم تجدیدپذیر بودن آن بدان نگاه ویژه شود. این در حالی است که بر روی پروژه های طرود و کویر حاج علی قلی هیچ اقدام اجرایی ویژه ای انجام نشده است و برگذاری چند مناقصه و مزایده معمولی و معرفی سرمایه گذار نه چندان قدرتمند از اهم این فعالیت ها بوده است.
- تعیین تکلیف REEها و عناصر نادر
سالهاست که فسفات اسفوردی و خاک چادرملو و گزستان و … بدون توجه به نگاه فرآوری رها شده است میلیاردها دلار حاصل از امکان فرآوری مناسب عملا کنارگذاشته شده و دلیل آن کاملا نامشخص و نامعلوم است. گاهی معاونت علمی ریاست جمهوری یا برخی شرکت ها و سازمانهای دولتی نظیر ایمیدرو، با اعطای پروپوزال موجی بر دامن استخراج این عناصر با ارزش انداخته اند ولی متاسفانه هیچگاه متولی مناسبی برای آن پیدا نشده است.
- پتانسیل معدنی معادن شرق ایران
از جنابعالی خواهشمندم به این سوال بنده به دقت فکر کنید که تا چند سال دیگر باید به بهانه ناامنی، پروژه های بزرگ در یکی از توانمندترین زون های معدنی کشور نادیده گرفته شود و یا اینکه اشتغال پایدار میتواند امنیت را در شرق کشور به ارمغان آورد یا خیر؟ امروز بیش از ۴۲ سال از انقلاب گذشته و ایمیدرو باید در رشد یکنواخت زیرساخت ها به جمع بندی مشخصی رسیده باشد و عملیات اجرایی را آغاز نموده باشد ولی متاسفانه ورود این سازمان به وظایف سازمان زمین شناسی یعنی اکتشافات عمومی و تفصیلی مانع از انجام وظایف ذاتی خودش شده است.
در پایان ضمن پوزش از صراحت گفتار باید خاطر نشان کنم که نباید معادن بزرگ ویترین و سکوی پرش برخی افراد، سازمانها، نهادها، نمایندگان و مدیران بخش خصوصی و دولتی قلمداد گردد و توسعه پایدار نیازمند مدیران توانمند و کارآمد است.
تمامی متخصصان بخش معدن و تشکلها به خصوص تشکل خانه صنعت، معدن وتجارت جوانان ایران آماده اند تا در این خصوص با وزارت صمت و نهادهای ناظر و تقنینی همکاری های سودمندی را برای تعیین تکلیف این مجموعه های بزرگ ولی رها شده در دامن زمان، انجام دهند فقط در صورتیکه دولت بتواند فاصله مشخصی را بین کارشناسان دلسوز و کارشناسان رانتی، که برای افزایش سرمایه شرکت های بورسی و یا شبیه به آن تلاش میکند، ایجاد نماید.»