نهم اسفندماه ۱۳۹۸، محمود خیامی، پدر صنعت خودروی ایران، در لندن درگذشت؛ سرگذشت احمد و محمود خیامی، دو برادر خراسانی، فرزند حاج سیدعلیاکبر خیامی روحانی و خردهمالکی از طبقه متوسط با «جسارت و امید» توصیف میشود؛ خیامی یکی از نمادهای بورژوازی ملی که در دهه چهل خورشیدی با ایران ناسیونال در آسمان صنعت ایران درخشید؛ او علیرغم توقیف اموالش در ابتدای انقلاب از کوششهای اجتماعی دست نکشید و توجهاش به انجام مسئولیتهای اجتماعی ازجمله مدرسهسازی در ایران ادامه یافت. سرنوشت «ایران ناسیونال»، هم چون زندگی خالقشان داستانی دور و دراز دارد؛ از اوج تا مصادره و دولتی شدن. برادران خیامی در زمان خود دست به کاری زدند که در زمان خودشان بسیار جسورانه بود هر چند پیشرفت شتابان صنعت خودرو «پیکان» را خیلی زود به یک فانتزی تبدیل کرد.
احمد و محمود در دوران کودکی
احمد، برادر بزرگتر پس از کلاس نهم دبیرستان شاهپور را ترک گفت و پس از آن مشاغل مختلفی را به عنوان شاگرد مغازه تجربه کرد. در شهریور ۱۳۲۰ با اشغال مشهد توسط قوای روسیه، اشغالگران اقدام به ضبط کامیونهای سیدعلیاکبر خیامی و شریک وی و محل استقرار آنها کردند (شیرینکام و فرجامنیا، ۱۳۹۳: ۳۱۶). با اتمام جنگ و خروج قوای روس از مشهد، سیدعلیاکبر محل کامیونها را تبدیل به تعمیرگاه کرد. در این زمینه احمد به او کمک رسانید و به صورت شبانه در مدرسه رازی ادامه تحصیل داد. بنابر روایتی دیگر، خیامی پدر مقداری از زمینهای کشاورزی و باغ خویش را فروخت و سرمایه آن را به پسرانش داد. احمد با آن سرمایه، گاراژی در فلکه برق مشهد تدارک دید که در آن با خرید اتومبیلهای دست دوم بنز ۱۸۰ و ۱۹۰ از تهران، به فروش اقساطی آنها به رانندگان تاکسی پرداخت. محمود، تحصیلاتش را تا دیپلم در مدرسه روزانه ادامه داد. خروج قوای متفقین از کشور در سال ۱۳۲۵ با برقراری مجدد رفت و آمد زائرین به مشهد همراه بود. در این میان، فقدان نیروی فنی در زمینه تعمیر ماشین در مشهد موجب شد این خانواده فعالیت اقتصادی پررونقی را در این شهر آغاز کند. این همکاری خانوادگی با حضور محمود به عنوان مسوول کارهای فنی، احمد به عنوان مسوول امور مالی و حسابرسی و حاجعلیاکبر به عنوان صندوقدار نخستین گام این خانواده در پیمودن طریق تجارت بود. دو سال بعد، این خانواده توانست نمایندگی بنز را نیز به چنگ آورد (پیشین: ۳۱۶ و ۳۱۷). اما تجارت تنها دغدغه این خانواده نبود، چنان که احمد در سال ۱۳۲۶ اتحادیه سادات حسینی را به منظور انجام فعالیتهای عامالمنفعه تأسیس کرد و پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به عنوان دبیر اتحادیه سادات حسینی در تظاهرات کلوپ مصدق در مشهد شرکت کرد. این اتحادیه از نیروهای اصلی حامی دکتر مصدق در برابر نیروهای تودهای در مشهد بود. بر اساس گزارشهای ساواک، در اواخر دهه ۳۰ و بهمن ۱۳۴۱ در کلوپ مصدق و در شهرستان جام برای تأسیس اتحادیه مذکور فعالیت داشتند و به همین دلیل، در بهمن همان سال به اتهام همکاری با شرکتکنندگان در میتینگ جبهه ملی دستگیر و با اخذ تعهد آزاد شدند. اگر چه آنان بعدها مخالف حرکتهای رادیکال شدند و به کلی از سیاست کنارهگیری کردند، ساواک در گزارشهای خود خبر از واگذاری منزل پدری این خانواده به آیتالله میلانی برای ساخت مدرسه میدهد (همان: ۳۲۶). اما به واقع، آنان هرگز تمایلات ملیگرایانه خود را فراموش نکردند. شاهد این مدعا آن است که وقتی احمد برای کارخانه خود به دنبال اسم میگشت، نام «ایرانناسیونال» را برگزید و نام «آرو» (مارکی از اتومبیل تولیدی کارخانه روتس) را نپسندید و در میان معادلهای فارسی آن نام «پیکان» را برای این مدل انتخاب کرد. گفته شده است که احمد ومحمود خیامی در زمان کودکی، در خیابانها خودروهای مردم را میشستند. زندگینامه احمد و محمود خیامی مانند بسیاری دیگر از کارآفرینان ایرانی سرشار از تلاشهای بسیار و طولانی مدت است. این دوبرادر در شهر مشهد تعمیرگاهی به اسم برادران خیامی داشتند. احمد برادر بزرگتر مدت زمانی بعد راهی سفری طولانی مدت برای پیداکردن شغلی جدید در اروپا و امریکا شد.
خیامیها سازنده شرکتهای ایران ناسیونال، بانک صنعت و معدن و فروشگاه کورش که فروشگاه قدس امروزه هستند.
احمد و محمود از همان اول بایکدیگر بودند ولی بالاخره از همدیگر به صورت یک جا جدا شدند تا اینکه سرانجام از بین آن همه شرکتهایی که احداث کردند شرکت ایران ناسیونال به محمود رسید و بعد از انقلاب هم توسط جمهوری اسلامی ایران مصادره شد، او نیز به کشور انگلیس رفت و مقیم آن جا شد.
رفتن احمد به خارج از کشور آغاز تحولها بود
رفتن احمد به خارج از کشور شروع تحول در زندگی احمد و محمود خیامی بود. احمد برادر بزرگتر مدت زمانی بعد برای یافتن شغلی جدید راهی سفری دراز به اروپا و بعد امریکا شد. محمود نیز همزمان راهی تهران شد تا مقدمات احداث تعمیرگاهی در تهران را فراهم کند. همزمان احمد به او اطلاع داد که درشهر لندن موفق به بستن قراردادی با هیلمن هانت شدهاست.
محمود سال ۱۳۳۳ گاراژ و تعمیرگاه مشهد را تعطیل کرد و با گروهی از کارگران متخصص و قابل اعتماد خود عازم تهران شد. در این شهر با کمک یکی از آشنایان مغازهای با عنوان فروشگاه تضامنی برادران خیامی برای فروش قطعات اتومبیل در خیابان اکباتان تهران اجاره کرد. با رونق کار این شرکت، مغارههای اطراف و طبقات بالای ساختمان را اجاره و سپس خریداری کرد و با تغییراتی آنها را تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را تبدیل به آپارتمانهای دفتری کرد. این فروشگاه بعدها پیآلپی نام گرفت و یکی از بزرگترین عرضهکنندگان قطعات یدکی اتومبیل در ایران شد. با اخذ نمایندگی لاستیک کنیتانتال و باتری دنا وی تصمیم گرفت به ساخت اتاق اتوبوس روی آورد. اما اخذ نمایندگی بنز در مشهد از سوی برادران سودآور و بعدها اخذ امتیاز نمایندگی این شرکت در کل ایران بود که فعالیت تجاری برادران خیامی را به خارج از کشور گسترش داد.
در اواسط دهه ۴۰ احمد با سپردن تشکیلات تجاری به محمود عازم اروپا و آمریکا شد تا از میان مدلهای گوناگون، یک اتومبیل سواری را برای مونتاژ در ایران انتخاب کند. از کارخانههای اتومبیلسازی فیات، لانچیا، فورد، فولکس واگن، مرسدسبنز، دکا، پژو، سیتروئن و رنو دیدن کرد ولی اتومبیل آرو ساخت کارخانه در حال ورشکستگی آروتس بود که نظر وی را جلب کرد. با بازگشت به ایران، وی کارخانه ایرانناسیونال را در ۱۲ مهر ۱۳۴۱ با حدود صد میلیون ریال سرمایه و با هدف مونتاژ و تولید انواع خودرو در خیابان اکباتان تهران احداث کرد که از سال ۱۳۴۲ با تولید اتوبوس فعالیت خود را آغاز کرد. موسسان آن از حاجعلیاکبر، احمد، محمود و مرضیه خیامی و زهرا سیدی و خانم رشتی تشکیل یافته بود. احمد در سال ۱۳۴۰ قطعه زمینی بین جاده مخصوص و اتوبان کرج خریداری کرد که کارخانه ایرانناسیونال را در آن مستقر کرد و در آن به ساخت اتاق اتوبوس پرداخت و ۲۰ نفر از کارگران و سرپرستان را برای گذراندن دوره اتاقسازی به آلمان فرستاد و با اخذ نمایندگی اتوبوسهای مرسدسبنز ۳۲۱، گیربکس و دیفرانسیل از برادران سودآور توانست در سالهای آتی نیروی هوایی ارتش را مجاب به خرید ۳۰ دستگاه از اتوبوسهای تولیدی ایرانناسیونال کند و با فروش آنها به شرکت لوانتور و TBT آنها را وارد حمل و نقل داخل و خارج شهر کند. ساخت بنز سواری ۳۰۲ و ساخت صندلی راحتی، یخچال و سرویس بهداشتی برای داخل اتوبوسها و ایجاد اتاق رنگ از دیگر فعالیتهای این کارخانه در این زمان بود (پیشین: ۳۲۱-۳۱۹). در ۱۳۴۶ خط تولید پیکان آغاز به کار کرد. در ۱۳۴۸ مدل دولوکس پیکان ساخته شد و در ۱۳۵۳ خط تولید وانت آغاز به کار کرد. در ۱۳۵۴ بهترین مدل پیکان -معروف به پیکان اونجر- تولید شد، این مدل پیکان تا پیش از وقوع انقلاب بیش از شش مدل استیشن، دولوکس، کار، جوانان و… عرضه کرد. ایرانناسیونال که در ابتدا کار خود را با تولید روزانه ۱۰ دستگاه اتومبیل سواری و هفت دستگاه اتوبوس و کامیون شروع کرده بود، در ۱۳۵۷ توانست تولید صرف پیکان را به ۱۳۶ هزار دستگاه برساند و طی ۱۰ سال ۲۲ درصد از قطعات پیکان را در داخل تولید کند.
برادران خیامی گذشته از مونتاژ اتومبیل سواری، اتوبوس، مینیبوس و آمبولانس، در کارخانهها و مؤسسات دیگری نیز به صورت مستقل یا مشارکتی سرمایهگذاری کرده بودند که از آن میان میتوان به کارخانه لاستیکسازی بریجستون ایران، شرکت پیستونسازی ایران، کارخانه پولی رنگ، کارخانجات رضا در مشهد برای تولید سپر و رینگ اتومبیل، کارخانه جوش اکسیژن در مشهد با سهم ۲۵ درصدی ایرانناسیونال، کارخانه ایدم در تبریز برای تولید موتور، کارخانه فنرسازی در جاده کرج، کارخانه ریختهگری، کارخانه تولید موتور اتومبیل برای ساخت قسمتهایی از سیلندر و رینگ و پیستون اتومبیل و بانک صنعتی و معدنی ایران اشاره کرد.
در اواخر سال ۱۳۵۱، برادران خیامی به همکاری خود خاتمه دادند. بدین ترتیب، کارخانههای اتومبیل پیکان، اتوبوس اسازی و مرسدسبنز به محمود واگذار شد و احمد نیز با سهم ریالی خود از ایرانناسیونال به خریداری سهام بیمه امید و تأسیس کارخانه مبلیران و فروشگاههای زنجیرهای به نام فردوسی و کورش پرداخت. کورش که ابتدا توسط حمید اخوان شکل گرفته بود، با اختلافهای مدیریتی موجود به خیامی واگذار شد. همچنین، محمود خیامی با توسعه ایرانناسیونال توانست آن را به بزرگترین کارخانه صنعتی ایران تبدیل کند. در این زمان، وی به مذاکره با کارخانه مرسدسبنز برای مونتاژ مرسدسبنز ۱۷۰ پرداخت و درصدد گشایش بازارهایی در اروپای شرقی و کشورهایی برای صادرات پیکان و اتوبوس مرسدسبنز بود. اگرچه، پس از مدتی به علت عدم کفاف برای تقاضای بازار داخلی، جلوی این صادرات گرفته شد. محمود خیامی در اواسط دهه ۵۰ برای مدتی باشگاه اقبال را خریداری کرد و تیم پیکان را پدید آورد.
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، هر دو برادر از کشور خارج شدند. احمد خیامی به تورنتو رفت و در فروردینماه ۱۳۷۹ در لس آنجلس در اثر سرطان درگذشت. محمود خیامی هم راهی انگلیس شد وروز نهم اسفندماه ۱۳۹۸ در لندن درگذشت. محمود در تیرماه ۱۳۸۲ در همایش بزرگ صنعت و معدن خراسان به عنوان پیشکسوت نمونه صنعت معرفی شد. او سرپرست هیات امنای دانشنامه ایرانیکا بود و در نیوجرسی نمایندگی فروش بنز داشت.
داستان آغاز و پایان پیکان
مدت زمانی از تولید محدود اتوبوس میگذشت ولی بنیانگذاران ایران خودرو راضی نبودند و به فکر تولید اتومبیلی کوچک افتادند، که هم استحکام بدنه خوبی داشته باشد و هم قیمت آن ارزانتر باشد. آنها شروع به برقراری ارتباط با کارخانههای خودروسازی در تمامی دنیا پرداختند. بعد از مذاکرات بسیار با کشورهای گوناگون مانند: آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلیسی، بالاخره توانستند با شرکت تالبوت انگلستان که در آن دوران اتومبیلهای هیلمن را تولید میکرد (زیر مجموعهای از شرکت کرایسلر امریکا بود) به توافق برسند. اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۶ شمسی تولید هیلمن با اسم پیکان شروع شدبا تیراژ ۶۰ هزار دستگاه خودرو در سال؛ شعار آنها هر ایرانی یک پیکان بود. در اواخر همان سال اتومبیل پیکان با قیمت ۱۲ هزار تومان به بازار آمد. سال ۱۳۴۷ در یک تبلیغ تلوزیونی، برای پیکان جشن گرفتند؛ در آن چند نفر دختر و پسر جوان باهم به دور پیکان میچرخیدند و میرقصیدند و شمع و کیک بزرگی را فوت میکردند، اما بعد از اعرتاض برخی پخش این تبلیغ از تلویزیون قطع شد. اما پیکان هم مانند همه چیز به آخر کار خود رسید و در سال ۱۳۸۴ شمسی بعد از آن که تولیدش متوقف شد. کارخانهای که با بزرگتر شدن و تولیدات زیادتر کارگران زیادی در استخدام خود داشت. بنیانگذاران ایران خودرو رفته رفته با گسترش و افزایش درآمد شروع به خرید زمینهای اطراف کرد. پیکان شهر برای سکونت کارگران ایران خودرو ساخته شد.
چگونه ایرانناسیونال برادران خیامی، تحولآفرین شد
از میان کسانی که در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی در صنایع ملی ایران نامی پرآوازه کردند نام احمد و محمود خیامی شاید بلندآوازهترین آنها باشد. اما در همین دهه، کارآفرینانی چون ایروانی، برخوردار، لاجوردی، مقدم، خسروشاهی و خلیلی بودند که آوازه و شهرتشان در صنعت ایران در دهه ۴۰ به اوج رسید. کم و بیش همه این نامداران صنعت ملی، در دهههای گذشته و حتی در عصر رضاشاه و قاجاریه هم ریشهها و پیوندهایی داشتند اما زمانی به شهرت ملی دست یافتند که با آغاز رشد و شکوفایی اقتصاد ملی همراه بود. یکی از مهمترین دلایل توسعه و گسترش صنایع ملی، حضور دولتمردانی چون محمدعلی صفیاصفیا، در رأس سازمان برنامه و بودجه، مهدی سمیعی در بانک مرکزی، علینقی عالیخانی در رأس وزارت اقتصاد و ابوالقاسم خردجو در بانک توسعه صنعتی و معدنی بود که میتوانست حتی صنایع مرده را نیز بیدار کند.
خاطره یکی از اولین دیدارهای عالیخانی و احمد خیامی در وزارت اقتصاد گویای این واقعیت است که نبض اقتصاد ملی در نهادهای عالی اقتصاد کشور چگونه میتپید: «معمولاً وقت ملاقاتی که به صاحبان صنایعی که مایل بودند من را ببینند و من هم مایل بودم آنها را ببینم میدادم، از ساعت هشت شب شروع میشد. آخرین نفر، یک و نیم بعد از نصف شب بود. اگر خودمان کاری نداشتیم آنها را میدیدم. از نیمهشب تا ساعت دو بعد از نصف شب مطلقاً برای صاحبان صنایع بود.
سالها بعد محمود خیامی که با برادرش میخواستند اتوبوس تولید کنند که بعد هم به اتومبیلسازی خیلی گستردهای منجر شد، برای من تعریف میکرد که برادرم به من میگفت «وزیر اقتصاد ساعت دوازده و نیم به ما وقت دادند»، گفتم «خب اینکه وقت خیلی خوبی است، چرا تو داری تعجب میکنی؟» گفت: نه، دوازده و نیم ظهر نیست دوازده و نیم شب است. او میگفت ما هیچ منتظر نبودیم یک همچنین ساعتی برویم.
آن ساعت آنجا پر بود از صاحبان صنایع که منتظر بودند به نوبت بیایند. خب آنها درد خودشان را میگفتند که برای من خیلی مهم بود. درد از نظر خودشان حالا لازم نیست آن چیزی باشد که من میپذیرفتم ولی خیلی مهم بود که من بدانم آنها دارند چی فکر میکنند به هر حال یک مقدار واقعیت در گفتههای آنها بود ولی از این گذشته، مهم آشنایی با اینها بود که ببینم کی هستند.»
محمود خیامی در خارج از کشور
به علت سابقه همکاری خیامی با شرکت مرسدس بنز آلمان، او توانست از این شرکت اعتبار بگیرد و در خارج از ایران، مجددا کار خودش را به عنوان یک فروشنده از صفر شروع کند؛ امروز خانواده خیامی یکی از نمایندگیهای فروش شرکت مرسدس در انگلیس و آمریکا را دارد. محمود خیامی با ثروتی که از فروش مرسدس در کشور آمریکا کسب کرد، شروع به ساختن مدرسه در زادگاه خود کرد و امروز از او به عنوان یکی از بزرگترین مدرسه سازان تاریخ کشور یاد میشود.
مجموعه فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی برادران خیامی طی پنج دهه
۱- کارخانه لاستیکسازی بریجستون ایران
۲-شرکت پیستونسازی ایران
۳- کارخانه پولی رنگ (تولیدکننده رنگ اتومبیل)
۴- کارخانجات رضا در مشهد برای تولید سپر و رینگ اتومبیل
۵-کارخانه جوش اکسیژن در مشهد با سهم ۲۵ درصدی ایرانناسیونال
۶-کارخانه ایدم در تبریز برای تولید موتور
۷-کارخانه فنرسازی در جاده کرج
۸-کارخانه تولید شن ریختهگری
۹-کارخانه تولید موتور اتومبیل برای تولید قسمتهایی از سیلندر و رینگ و پیستون اتومبیل
۱۰-هنرستان مدرسه صنعتی ایرانناسیونال برای تربیت تکنسین در جاده قدیم کرج
۱۱- هنرستان بزرگ صنعتی مشهد
۱۲-بیمارستان بزرگی در مشهد
۱۳-مرکز مبارزه با سرطان در خیابان کوهسنگی مشهد
۱۴-احداث ۱۲ باب واحد آموزشی در ۱۲ شهر از استانهای خراسان (محمود خیامی)
۱۵-احداث هشت باب واحد آموزشی در شهر مشهد به نام امام هشتم (محمود خیامی)
۱۶-شروع احداث ۱۱۰ واحد آموزشی روستایی به نام محمودیه در خراسان
۱۷-فروشگاه زنجیرهای کوروش.