در جهت حمایت از تولید قوانین را هم اجرا نکردهایم، هزینههای تولید را افزایش داده و ۳۰ درصد حمایت قانون هدفمندی و امثال آن را از تولید، دریغ کردهایم. با افزایش هزینههای پیدرپی سربار، افزایش قیمت تمامشده را به تولید تحمیل و با افزایش قیمتها و ورود بیحدومرز کالای قاچاق، امکان رقابت را از تولید سلب کردهایم.
در این میان بانکهای ما از رسالت وجودی و حمایتی خود، با انحراف به بنگاهداری روی آوردند، قانون و شریعت را به نفع خود یکجانبه تفسیر کردند، با قراردادهای یکسویه اولیه و ثانویه، با سودهای ربوی لحظهشمار و پلکانی، جرائم تأخیر و تأدیه، فشارهای مضاعف بیامان در ناتوانی مالی به تولیدکنندگان وارد کردهاند لذا تولیدکنندگان هرروز بدهکار و بدهکارتر شدند.
حسابهای مسدودی، ممنوعالخروجی، توقیف اموال، توقف تولید، جانشینی کارخانجات، مزایده وثیقههای سهلالوصول، تخلیه منازل مسکونی مدیران و برای برخی زندان ازجمله مصائب تولید در کشور است. در چنین شرایط دشواری که پیش آوردیم، تولیدکنندگان و متولیان کسبوکار به بدهکاران بانکی با چکهای برگشتی و انباشت معوقات بدل شدند و در شرایط سخت رکود نیازمند سرمایه در گردش، برای تأمین مواد اولیه و تأمین مالی گردش حیات تولید، در حالی از انجام تعهدات قبلی ناتوان شدند و بازماندند، که شدیداً نیاز به حمایت مالی برای چرخش چرخ تولید هم داشتند.
دستگاههای دولتی نیز با نگاه جزیرهای و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص کشور و اهمیت تولید و جایگاه تولیدکننده، هرکدام از دیگری با اقدامات شدید عملیات اجرایی، در گرفتن نیمه رمق باقیمانده تولیدکننده، گوی سبقت از یکدیگر ربودند. مگر قاعده این نیست که در شرایط رکود نباید سختگیری مالیاتی وجود داشته باشد و لکن از همین ناحیه نیز با تحمیل ارزشافزوده که مشتری و مصرفکننده پرداخت نمیکنند و جلوگیری از ثبت تغییرات قانونی مدیریتی، مدیریت را عملاً غیررسمی و محروم از اختیارات، ساقط کردهایم و در بسیاری از موارد هرچند چیزی هم نصیب بانکها یا دستگاهها نشد اما هرگز اجازه تولید را به صاحبان تولید ندادهایم.
بهراستی ما با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی و صادرکنندگان خود چه کردهایم؟ چگونه با تصمیمات نامعقول و اقدامات ناکارآمد، خطوط مقدم جبهه اقتصادی خود را به دست خود درهم شکستهایم؛ درد خود تحریمی دردناکتر از تحریم دشمن و درواقع دو لبه قیچی که لبه داخلیاش برندهتر است، رگ حیات تولید ملی را قطع کند و به فرموده مقام معظم رهبری در سال حمایت از کالای ایرانی قرار داریم اما باید دید ما در جهت حمایت از تولید چه کردهایم؟
تولیدی عامل بقا، قدرت، امنیت، توسعه و پیشرفت کشور است، تولید حلال مشکلات معیشتی ملت است. اشتغال کشور در قبال تولید است. صادرات متکی به تولید است. مهمترین ابزار پشت سر گذاشتن تحریم، تولیدکنندگان و صادرکنندگان هستند، ازاینرو تولیدکننده و صادرکننده محترم است. هرسال برای صادرات روزی را اختصاص میدهیم؛ از کسانی که هموغم آنها رونق صادرات کشور است تجلیل میشود اما هیچ امتیازی برای آنها قائل نشدهایم، بلکه برای آنها نیز موانع و سردرگمی ایجاد کردهایم؛ مشوقهای حمایتی صادرکنندگان را هم پرداخت نکردیم و با صدور بخشنامههای متعدد و متناقض راه صادرات را هم را بستهایم؛ از صادرکنندگان خواستهایم ارز را از بازار آزاد تهیه کنند، تولید کنند، صادر کنند و بعد ارز حاصل را، البته چه موفق به برگرداندن آن به کشور شوند یا نشوند، به قیمت ارز نیما و دولتی به دولت بسپارند؛ کدام عقل سلیم چنین چیزی را میپذیرد؟
ما پس از سالها امروز در یک شرایط فرصت طلایی قرار داریم که هم فرصت طلایی برای صادرات ماست که باید در این برهه از یک جهش بسیار قوی برخوردار میشدیم، اما همین فرصت طلایی را هم با وضع پیمانسپاری ارزی و مشکلات دیگر به تهدید تبدیل کردهایم و هرروز با فشارهایی که بر مقررات صادرات میآوریم. بیم آن میرود که صادرات کشور کاهشی یا متوقف شود مگر چند درصد اقتصاد ما خصوصی است شاید حدود ۱۰ درصد کمی بیشتر یا کمتر. مگر نه این است که اصل بر برائت است مگر خلاف آن ثابت شود، چرا نزد شما عکس آن حاکم است؟ همه مجرماند و خلاف آنهم پذیرفته نیست، مگر میشود موارد احتمالی جزئی یا استثنایی را بهکل تعمیم داد؟
چرا برنامه و استراتژی واردات و صادرات نداریم و اجازه میدهیم مواد خام ما و مواد اولیه ما بدون ارزشافزوده صادر شود و بعد با افزایش قیمت آنها، هم کارخانجات تولیدی را از مدار تولید خارج میکنیم و هم مزیت صادرات را از آنان سلب میکنیم.
همه اذعان دارند که دشمن با تمام توان خود برای تضعیف و شکست اقتصاد ما برنامهریزی و تقابل کرده است؛ لااقل مسئولان فشارهای داخلی از تولید و صادرات را بردارند و راه فعالیت آنها را باز کنند، دولت تولیدکننده یا تاجر خوبی نیست و خوب است که بفرمایش امام راحل (ره) در دهه ۶۰ اشارهکنم که فرمودند «هرجایی که بخش خصوصی میتواند فعالیت کند دولت نباید وارد شود» حداقل این سخن حکیمانه آن رهبر فقید فرزانه جامه عمل بپوشانیم.
ما امروز راهی بهجز تولید و صادرات نداریم و با شناختی که از فعالان اقتصادی دارم اینها با تمام توان، با عشق به تولید و روحیه تلاش و کارآفرینی در خدمت به کشور و نظام و مقابله با تهدیدات جنگ اقتصادی، محکم و با قدرت ایستادهاند لذا باید مسیر و راه را باز کنیم، موانع، قوانین مزاحم، بخشنامههای مضر و متناقض را برداریم، بندهای فرصت سوز بوروکراسیهای اداری را از دست و پای سربازان خط مقدم جبهه اقتصادی بگسلیم، تا کارآفرینان به تولید، ارتقاء کیفیت تولید، کارآفرینی، بپردازند.
امروز با رفع موانع خود تحریمی، بهشدت نیازمند اعتمادسازی و جلب اعتماد متقابل هستیم و در شرایط امروز، ایجاد تنفس برای تولید و هموار ساختن راه صادرات و دلجویی از فعالان اقتصادی یک ضرورت انکارناپذیر است.