سید محمد رضا مرتضوی دبیر کل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران و رییس هیات مدیره کانون انجمن صنایع غذایی
نقش نهادی مثل سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان در ایجاد انگیزه و رقابت در تولیدکنندگان و ارائه دهندگان خدمات برای رعایت بیشتر حقوق مصرف کنندگان را چطور ارزیابی می کنید؟
در طول مدتی که با این سازمان کار کردیم، نتیجه این بوده است که نقش کمتری در ایجاد انگیزه داشته و به عنوان یک نهاد قیمت گذار فعالیت می کند. و وظیفه حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان را باخته و فلسفه حمایت جای خود را به قیمت گذاری داده است. یکی از مشکلاتی که این سازمانها در طول فعالیت خود پیدا می کنند این است که از یک سازمان تخصصی خارج شده و تبدیل به یک سازمان کارگزاری می شود که در کنار دولت، دستور مافوق را اجرا می کنند. رویکرد خود مدیران این سازمان هم میتواند موثر باشد و در طول فعالیتهای این سازمان مدیرانی بوده است که اصل را بر حمایت از مصرف و تولید گذاشتند و حتی در مقابل دستور مافوق خود ایستادگی کردند. افراد مافوق این سازمان به این فکر می کنند که با وجود این سازمانها میتوانند فشار بیشتری بر تولید داشته باشند و بهتر می توانند به نتیجه مورد دلخواه خود برسند. اگر این سازمان از یک نهاد قیمت گذار خارج شود و به یک نهاد پژوهش محور و تخصصی محور تبدیل شود در اقتصاد و بازار کارآیی خواهند داشت و در این شرایط موفق ماموریتی که قانون در اختیارشان گذاشته بهتر میتوانند انجام دهند. مدیرانی که در این سازمان پشتوانه محکم سیاسی داشتند و در اعمال نظر خود قدرت آزادی را داشتند توانستند به خوبی فعالیتهای تخصصی خوبی را انجام دهند. متاسفانه دیدگاه حاکمیت به بخش تخصصی اقتصاد موجب عقب نشینی این نهادها از عملکرد تخصصی شده است و این عقب نشینی در شأن یک سازمان حمایتی نیست. با توجه به موارد اشاره شده من معتقدم به این سازمان در دوره های مختلف باید نمره های مختلف داد. برای مثال در دوره های اخیر ایستادگی و قدرت مدیریتی در این سازمان قابل مشاهده بود اما در حال حاضر این عملکرد را نمی توان نتیجه گرفت پس بنابراین نمره دهی ما برای عملکرد این سازمان به دوره های مورد بررسی برمی گردد. در نهایت می توان در ارتباط با انگیزه، تشویق و ایجاد رقابت بیان کرد که فعالیت قابل توجهی را شاهد نبودیم.
شما به عنوان یکی از مدیران بلندپایه نهادهای بخش خصوصی، عملکرد این سازمان را در خصوصی سازی اقتصاد و قیمت عادلانه چطور اریابی می کنید؟ و نظر کلی خود را در ارتباط با فلسفه وجودی این سازمان بفرمائید.
به دلیل بیماری که این سازمان را فراگرفته است نتوانسته نقش اصلی خود را به خوبی ایفا کند. دلیل این اتفاق این است که وقتی ماموریت یک سازمان از پژوهش و فعالیت تخصصی خارج می شود و فقط به عنوان کارگزار دستور مافوق را اجرا می کند در هیچ موردی نمی تواند موفق عمل کند. به عنوان مثال، در یک دوره ای در یک جلسه ای با بالاترین سطح حضور داشتیم، سازمان حمایت در این جلسه جرات کرد از یک موضوع تخصصی حمایت کند و در همان جلسه مورد اهانت و توبیخ قرار گرفت. این شیوه برخورد با یک سازمان تخصصی استقلال و شجاعت را از آن خواهد گرفت ، درحالی که این سازمان در طول دوره های مختلف نقش پررنگ تری را می توانست داشته باشد. در حال حاضر به عنوان یک مثال می توان به کالای شیر اشاره کرد. در یک دوره ای کارخانجات شیر کشور عقیده داشتند بازار کشش ندارد و نباید شیر را گران کرد، اما این سازمان تخصصی اصرار می کرد شما باید شیر دامداران را گرانتر بخرید و اصرار بر افزایش قیمت ها داشت. در مرحله بعد کسانی که از این مسأله تبعیت نکردند به دادگاه فرستاده شدند. در واقع در جهت عکس نقش خود گام برداشت و دلیل اصلی آن تبعیت از دستور مافوق بود. با توجه به این موارد متوجه هستیم این سازمان نتوانسته است در جهت خصوصی سازی اقتصادی نقش مثبتی داشته باشد در حالی که می توانست نقش بسیار مثبتی داشته باشد. همچنین در ادامه قابل ذکر است که حتی این سازمان هزینه های تولیدی را با روش (cost plus) می خواهد محاصره کند که این رویکرد نجات دهنده اقتصاد و بازار نخواهد بود و نیست. اگر این طور بود ما باید در اقتصادهای متمرکز باید نتایج بهتری می گرفتیم که عکس این اتفاق افتاد. می توان همین مشکلات را در بقیه صنایع مثل نان و… مثال زد که هیچ وقت نظارتی روی بازار این صنایع و رویکرد حمایتی وجود ندارد. در حالی که اگر این صنایع وارد فضای رقابتی شوند این بی نظمی وجود نخواهد داشت. می توان به گفته رئیس جمهور اشاره کرد، که گفته بودند ما نباید در مسائل علمی اصرار بر مکاتب خود داشته باشیم و از تجربه های جهانی استفاده کنیم که اقتصاد یک علم است و روش شناسی خاص خود را دارد. یکی از این موارد بحث خصوصی سازی است که در اقتصاد ایران برداشت و مفهوم غلطی از آن وجود دارد چون در اقتصاد با واگذاری واحدهای زیان ده فکر می کنیم در مسیر خصوصی سازی پیش رفته ایم در حالی که چنین نیست. ما جهت خصوصی باید نقش مردم و بخش خصوصی را در اقتصاد پررنگ و نقش دولت را کمرنگ تر کنیم و برای این سازمانها هم فقط به عنوان یک نهاد اطلاع رسان و ناظر بر فعالیت های اقتصادی اکتفا کنیم. هیچ کدام از نهادهای فعال در زمینه بخش خصوصی و خصوصی سازی نقش خود را در این موارد به درستی ایفا نکردند و در این موارد باید این نهادها بتوانند تمرکز قابل توجهی داشته باشند. اصرار ما این است که، این مدل از خصوصی سازی را باید متوقف کرد چون در حال تبدیل به تاراج ملی است. با اضافه کردن پسوندها و پیشوندها در اقتصاد نمی توان رویکرد مدیریتی کارا تعریف کرد از ربا و نرخ بهره و… گرفته تا همه مسائلی که دچار این مشکل هستند چون در همه بخشهای اقتصادی ما دچار مشکل هستیم پس باید بتوانیم از همه مسائل تعریف مناسب خود را داشته باشیم و در هر بخشی از کشور تلفیق ها و تعاریف نادرست را کنار بگذاریم و اجازه دهیم همه مسائل مسیر خود را با توجه به تجربه جهانی دنبال کند. مکاتب هر کشور نباید در همه موارد وارد شود.