در تمام جهان نقش دولت به عنوان متولی امنیت، تامین زیرساختها و هدایت روشن است. در این بین دولت موظف است بودجههای عمرانی را ارتقا بخشد و آسایش مردم را فراهم کند.
وقتی میگوییم وظیفه دولت تامین امنیت است به این معنی است که اگر امنیت پایدار برقرار باشد، وقتی من نوعی پولی در جیب یا بانک دارم، هر روز قدرت خریدم کم نمیشود و به این ترتیب هر روز یک تولیدکننده دچار مشکلات و دردسرهای جدید نمیشود.
نقدینگی ما درسال ۸۴، ۷۰ هزار میلیارد تومان بوده است. مگر نه این است که از زمانی که دولتها شکل گرفتند، اقتصاد دنیا بر پایه طلا و نقره موجود در خزانهها برقرار شد و بدون این پشتوانه سکه ضرب نمیشد؟ چگونه است که طوری پول به چاپ رسید که نقدینگی کشور ما دچار رشد لجامگسیخته شد؟
از سوی دیگر وظیفه بخش خصوصی هم برای ایجاد کار، افزایش گردش پولی و ارائه مالیات شفاف است. ما تولیدکنندگان حاضریم اندک مالیاتی که از اصناف گرفته میشود را بپردازیم ولی در ازای آن ارزش افزوده تنها از خریدار گرفته شود. واقعا به این فکر کنیم که چقدر تولیدکنندگان دچار مشکل شدهاند، بیشتر کالایهای تولیدی در انبارها ماندهاند و به این ترتیب کارخانهداری را به انبارداری تبدیل کردهایم. اگر فروش اندکی هم بهدست آید، بهای آن در اقساط چندماهه دریافت میشود. این در حالی است که مالیات ارزش افزوده ۳ ماه به ۳ ماه با جریمه سنگین به فعالان اقتصادی تحمیل میشود. در این بین تولیدکنندهای که باید در برابر مسئولان سازمان امور مالیاتی گردن کج کند تا جریمهای که به حق به او تعلق نگرفته را ببخشند، با چه روحیهای دیگر میتواند کار کند؟ کدام تولیدکننده از دست بانکها امروز آسایش دارد؟ کدام تولیدکنندهای هست که تمام زندگیش در گرو بانک نباشد؟ تولیدکنندهای را میشناسم که برونمرزی کار کرده است اما امروز ممنوعالخروج شده است. همچنین ارائه وام برای تولید، ادبیات خاص خود را میخواهد نه اینکه وام با بهره بالای بیست درصدی به تولید اختصاص یابد. در حالی که تولیدکنندگان همچون سربازان نظام برای رفع وابستگی و استقلال کشور میجنگند انتظار این است که آسیبدیدگی آنها درمان شود و جانباختگان در بهترین جای شهر دفن شوند و نه اینکه در زندانها بمیرند.
سید عبدالوهاب سهلآبادی/ رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت ایران