صادرات مواد غذایی یکی از استراتژیکترین بخشهای صاراتی کشور است که به طور قطع، هر قدر قویتر در حوزه آن عمل شود، حوزه نفوذ ایران در دنیا بیشتر خواهد شد. هر چه که باشد، صادرات غذا این روزها یکی از مهمترین عرصهها برای عرض اندام کشورهای مختلف دنیا در بازارهای جهانی به شمار میرود و کشوری در این عرصه موفق خواهد بود که بتواند، سهم بیشتری از این نیاز روزافزون و بدون پایان را پاسخ دهد. محمد رضا مرتضوی، دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران معتقد است که صنعت غذای ایران، از حسن بزرگی برخوردار است که آن، وجود بازار بزرگ داخل و پتانسیل بیانتهای صادرات به کشورهای منطقه است.
* در حال حاضر چه فضایی را برای صادرات مواد غذایی ایران به لحاظ رقابتی، قیمتی و کیفیت میتوان ترسیم کرد و اکنون چه وضعیتی بر آن حاکم است؟
* همانطور که میدانید، بخشی از صنعت غذا یا صنایع تبدیلی از جمله پسته، زعفران ایرانی، میوهجات خشک، خاویار و کالاهایی از این دست، به صورت سنتی، از گذشته بازارهای خاص خود را داشته و خوشنام بودهاند. همه این کالاها از نظر کیفیت، در دنیا جایگاهی مناسبی دارند، اگرچه به نظر میآید ظرفیتها و پتانسیلهای ایران، خیلی بیشتر از سهمی است که اکنون برای آن در بازارهای جهانی متصور است؛ به خصوص اینکه صنایع تبدیلی و صنعت غذای ایران با توجه به موقعیت منطقهای، میتواند در اقتصاد و تولید ناخالص ملی کشور، نقش پررنگتری داشته باشد. از سوی دیگر، صنعت غذای ایران از حُسن بزرگی برخوردار است و آن، وجود بازار بزرگ در داخل و منطقهای پرپتانسیل در کشورهای اطراف است. در واقع، وجود بازارهای بزرگ در داخل کمک میکند بخش صادرات در کنار بازار داخل، فعال شده، با هم ترکیب شوند و قیمت تمامشده کالا را به لحاظ فروش و حجم بزرگتری از محصولات در بازار، کاهش دهند؛ همین امر در نهایت میتواند باعث رقابتیتر شدن صنعت شود.
* یعنی خود صنعت غذا میتواند محرک بزرگی برای سایر صنایع در کشور باشد؟
* بله، میتواند محرک بزرگی باشد. به این معنا که در صنایع غذایی، برای شروع نیاز زیادی به فکر کردن نیست، بالاخره ایران خود بازار بزرگی دارد، ولی برای ادامه راه، قطعا باید به بیرون از مرزها نگاه کرد و لازم است از ظرفیتهایی که در کشورهای اطرافمان وجود دارد، استفاده کنیم. در این میان، به دلیل اینکه صنعت غذایی ایران، از نظر سختافزاری در جایگاه بسیار خوبی قرار داشته و کارخانجات، شرایط آب و هوایی و مهندسان خبرهای در آن مشغول به فعالیت هستند، حتی از نظر دانش فنی هم مشکلی نداریم، ولی بزرگترین مشکل صنایع غذایی ایران خصوصا از بعد انقلاب، به چند فاکتور اساسی برمیگردد. اول اینکه ایران نسبت به رقبای منطقهای خود، برای تامین هزینه مالی کالاهای تولیدی، در جایگاه و وضعیت خوبی قرار ندارد. به عنوان مثال تا زمانی که ترکیه نرخ تورم و نرخ بهره بالایی داشت، صنعت غذایی، پوشاک و سایر صنایع آن قادر به عرض اندام در دنیا نبودند، ولی وقتی اقتصاد ترکیه به حالت برونگرایی به یک شرایط پایدار رسید و وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، فراز بزرگی را در تاریخ ترکیه پشت سر گذاشت، آن موقع توانست با استفاده از ابزارهای مدرن تجارت، اقتصادش را توسعه دهد؛ چون چاره و راه دیگری برای این کشور وجود نداشت، پس مجبور شد در سیستم اقتصادی و سیاسی خود، دگرگونی عظیمی بوجود آورد، ولی ظاهرا ما با توجه به کمک پول نفت، در این مرحله از گذار و گرفتن تصمیم بزرگ برای تغییر پارادایمهای اقتصادی خود، متوقف شدهایم. در این میان، صنعت غذا صنعتی است که باید مواد اولیه خود را ظرف مدت زمان خاصی خریداری و انبار کند، یعنی دوره زراعت و برداشت محصولات باغی، زراعی، غلات، زعفران و هر کالای دیگری، معمولا با توجه به آب و هوای ایران، طولانی است و حدود سه ماه و نیم تا چهار ماه طول میکشد، پس باید در این مدت، برای دوازدهماه تدارک دیده شود؛ در حالیکه این موضوع کاملا نیاز به منابع مالی دارد. تمام اینها در شرایطی است که در هیچ کجای دنیا، هیچ کارخانه بزرگ صنعت غذایی، خودش پول ندارد تا علاوه بر بهسازی و نوسازی، مواد اولیه را هم خریداری نمایند، بلکه همه به فرابورس رفته و کالاهای خود را رجیستر میکنند؛ سپس یا از بانکها وام میگیرد و یا اسناد اعتباری که از خریدارها گرفتهاند را خرج مینمایند، اما متاسفانه در ایران، با توجه به اینکه نظام بانکداری ایرانی، پولمحور است، این امکان در اختیار صنعت غذا نیست. پس دلیل اینکه برخی مواقع نمیتوان با سایر نقاط دنیا رقابت کنیم، بیشتر به مسائل و مشکلاتی از این دست برمیگردد.
* اکنون صادرات صنعت غذای ایران به چه صورت است؟
* پیش از تحلیل وضعیت صادرات صنعت غذا در ایران، باید به این نکته اشاره کرد که صنعت غذا چون مصرفکننده تولیدات بخش زراعت به شمار میرود، خریدار نهایی است؛ پس در برخی از کشورهای جهان، به جای اینکه به محصول زراعی یارانه داده شود، از تولیدات زنجیره بعدی محصولات زراعی حمایت میکنند. همین شرایط باید برای ایران هم وجود داشته باشد. به عنوان مثال، ایران موقعیت صادرات آرد به عراق و افغانستان را دارد. بازار عراق ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تن و بازار افغانستان حدود یک میلیون تن ظرفیت دارد که این ۳٫۵ میلیون تن در مجموع، بازاری است که به مرزهای ما چسبیده است و خریدار واقعی هم هستند، بنابراین اگر در ایران، ظرفیت بالای کارخانجات آرد را داشته باشیم، به راحتی میتوان از شمال دریای خزر، گندم را از روسیه، اکراین و قزاقستان خریداری کرده و در کشورهایی همچون عراق و افغانستان، با ایجاد ارزش افزوده بسیار بالا به آرد تبدیل کرده و به فروش رسانیم، در حالیکه، هر زمانی که بازار آرد خوب میشود، دولت جلوی صادرات آرد را میگیرد و وقتی که بازار نامناسب شد، از تولیدکنندگان سوال میکند که چرا آرد صادر نکردهاند؛ پس این سیاست یک بام و دو هوا در مورد صادرات صنایع غذایی جواب نمیدهد؛ به خصوص اینکه رقابت در این بازارها بسیار تنگاتنگ است و باید زمینهای فراهم شود که صادرات به صورت پایدار و مستمر، با قیمت رقابتی به بازارهای دنیا صورت گیرد. در این میان، در شش ماهه ابتدای سال جاری بالغ بر ۳۰۰ -۲۰۰هزار تن آرد صادر شده و مطمئن هستم تا پایان سال این رقم به حدود ۷۰۰-۶۰۰ هزار تا یک میلیون تن آرد خواهد رسید؛ البته این مقدار کم است و باید به عدد سه میلیون تنی در صادرات این کالا برسیم، ولی صنعت ایران در طول این ۳۵ سال به خاطر نظام کنترلی و فشاری که روی بخش صنایع آرد کشور بوده، در حال حاضر نیاز به استفاده از امکانات مدرن مالی دارد. به این معنا که یا باید این امکانات مدرن مالی، آن طرف مرزها فراهم باشد که متاسفانه با توجه به کارشکنیهایی که کشورهای مختلف و خصوصا آمریکا در مسائل بانکی دارند، فعلا نمیتوانیم سرمایههای خارجی آورد و منابع اعتباری به میزان لازم را جذب کرد؛ پس باید از منابع اعتباری داخلی استفاده کنیم. که آن هم، بهره ۲۵ درصدی دارد و تولیدکنندگان قادر به بازپرداخت آن نیستند. موضوع دیگری که باید در حوزه صادرات به آن توجه شود، به دولت مربوط است. دولت باید زیرساختهای حمل و نقل، تجهیزات بندری و ترانزیتی را در کشور آماده کند، چراکه در صادرات موادغذایی، یکی از موضوعات بسیار مهم حمل و نقل است. در ایران حمل و نقل، فوقالعاده گران بوده و در مواردی، قیمتی سه برابر ترکیه دارد؛ بنابراین دولت باید برای بهبود ناوگان حمل و نقل و توسعه ریل، به دنبال سرمایهگذاری خارجی برود. در عین حال، اگر بتوانیم توام با توسعه بخش ریلی، بخش جادهای را بهبود داده و زیرساختها و امکانات بندری را توسعه دهد، با توجه به اینکه ایران بین خلیجفارس و کشورهای سی.آی.اس قرار گرفته، این موقعیت ممتاز را در اختیار دارد که بتواند از آن در جهت صادرات استفاده کند. نکته دیگر آن است که صادرات مواد غذایی در ابعاد کوچک انجام نمیشود و معمولا در ابعاد مگاتن و چندین میلیون تن صورت میگیرد؛ پس اگر بخواهیم توفیق بزرگی در عرصه صادرات صنایع غذایی داشته باشیم، به طور قطع باید فکری به حال ناوگان کنیم. این دیگر در اختیار بخشخصوصی نیست، بلکه سیاستهای کلان کشور را میطلبد و نکته دیگر اینکه، ناوگان دریایی ایران، موقعیت بسیار ممتاز و خوبی دارد، ولی متاسفانه اکنون در جهت کمک به صادرات نیست و در این راستا، نیازمند بهبود مدیریت در ناوگان دریایی کشور هستیم. شاید یکی از دلایل این باشد که ناوگان دریایی کشور، در گذشته وارداتی بوده و به غیر از بخش نفت و گاز، در بخش کالایی، کانتینری و بخش فله، بیشتر ماموریتهای وارداتی بوده است؛ در حالیکه باید اکنون پتانسیلهای صادراتی فعال شوند.
* چشمانداز بازارهای صادراتی ما به چه صورت است؟
* در ده سال آینده، مصرف کالا در عراق، اردن، عمان، سوریه، یمن، عربستان سعودی، پاکستان و افغانستان و حتی ایران، مصرف غلات بسیار چشمگیر خواهد بود و قطعا تجارت ۴۰ تا ۵۰ میلیون تنی غلات را خواهیم داشت؛ این در حالی است که یک انبار غله بزرگ هم نزدیک ایران است که مرتبط با کشورهای سی.آی.اس و قزاقستان است که میتواند شرایط را برای صادرات مجدد غلات رقم زند. اما باید حتما ناوگان دریایی، زمینی و ریلی را هماهنگترکنیم. پس به خاطر این مسیر استثنایی که برای ترانزیت غلات از ایران وجود دارد، ما میتوانیم تامینکننده بزرگ غله کشورهای خلیجفارس بوده و از مواد اولیه ارزانتری هم استفاده کنیم. به هر حال، مشکل صنعت غذا باید در زمینه تامین، در فصل خرید حل شود؛ به خصوص اینکه شرایط آب و هوایی ایران نیز خشک است و میتواند مشکلاتی ایجاد کند، اما به طور قطع، محاسنی دارد که تولید را مقرون به صرفه میکند. به این معنا که در کشورهایی مثل روسیه، ۹ ماه سال، هوا سرد است و باید سالنهای مرغداری را با برق و سوخت گرم کرد، ولی در مازندران، گیلان، سمنان و بخشهایی از ایران، هوا معتدل است و به راحتی میتوان تامینکننده مرغ و تخممرغ در منطقه بود. اگرچه به خاطر خشک بودن هوا، کار زراعت در ایران سخت است، ولی کار تولید و پرورش بسیار آسانتر شده و بنابراین صنایع تبدیلی، زراعی و دامی ما میتوانند بسیار رقابتی باشند، ولی مشروط به اینکه در حوزه مدیریت بخشهای مختلف صنایع، بازنگری کنیم.
* به لحاظ کیفیت چطور؟ صنایع غذایی ایران چقدر اقبال جهانی را به دنبال خود دارند؟
* صنایع غذا وابستگی شدیدی به زمین دارد، مزه در ایران، مزه بسیار خوبی است، غذاها و میوههای ایرانی به خاطر آفتابی که وجود دارد، بسیار خوشمزه هستند، ولی متاسفانه عدم نبود زیرساختها و نیز توجه نکردن به تامین مالی شرکتها و موسسات تولیدی، در کنار دخالت غیرموثر دولت در حوزههای غیرحاکمیتی، کار بخشهای مختلف صنعت از جمله بخش صنعت غذایی را سختتر میکند. صنعت غذا در یک محیط متعادل، برابر و قابل اندازهگیری با صنایع ترکیه و کشورهای دیگر میتواند رقابت کند. ما در یک موقعیت بسیار بسیار خوبی هستیم، ولی از نظر سازماندهی و داشتن یک هارمونی برای رسیدن به اهداف بزرگ در بخش مدیریت دولتی نیاز به اصلاحات داریم.