وقتی از احیای واحدهای راکد صحبت میکنیم، چنین نیست که دولت به تنهایی دست به احیای واحدهای تولیدی بزند. این کار عمدتاً با کمک بخش خصوصی انجام میشود. این بخش بیش از ۲۳درصد در احیای واحدهای راکد صنعتی مشارکت دارد. جدا از این حدود ۱۰درصد واحدهای راکد هم از سوی بخش خصوصی خریداری شده اند. ۱۰درصد دیگر از واحدهای راکد صنعتی نیز تأمین مالی و از وضعیت رکود خارج شده اند. منظور از احیا این است که مثلاً اگر ساختمان تولیدی وجود دارد ولی از چرخه تولید خارج شده، سالها پیش برای این ساختمان هزینه شده است، به همین دلیل هم این سرمایه باید به تولید اقتصادی قابل توجیه تبدیل شود و به چرخ اقتصاد کشور کمک کند.
وی میافزاید: ما در سال۱۴۰۰ واحدهای اقتصادی تعطیل را شناسایی و سعی کردیم عارضههای اصلی مانع تولید را شناسایی کنیم. برای نیل به این هدف و شناسایی علل راکدشدن صنایع، از صاحبان واحدهای تولیدی تعطیلشده سؤال کردیم که دلیل اصلی راکدشدن واحد تولیدی چه بوده است. این راز موفقیت ما در احیای واحدهای تولیدی سال گذشته بود، البته نمیتوان نقش عوامل دیگر را در احیای واحدهای تولیدی نادیده گرفت. ستادهای تسهیل به کمک استانداران و معاونان آنها و همچنین دستگاههای قضایی بسیار کمککننده ظاهر شدند تا واحدهای تعطیل، دوباره به واحدهای تولیدی تبدیل شوند.
باید کمک کنیم واحد احیاشده در چرخه تولید بماند
خالقی معتقد است شاخصهای کلان اقتصادی در راکدشدن صنایع به شدت تأثیرگذارند. ممکن است بازارهای خارجی یا داخلی صنعتی از دست رفته باشند یا رقبای جدید موجب خارجشدن صنعتی از رده تولید شوند یا اصلاً صنعتی که به عرصه آمده باشد، باعث تعطیلی بنگاهها شود. چیزی که عمدتاً در عارضه یابی اولیه ما مشخص شده، این است که به گفته صاحبان کسبوکارهای راکد، ۴۴درصد واحدهای راکد، مشکل تأمین مالی داشتند، البته این در حالی است که تنها ۱۰درصد واحدهای اقتصادی با تأمین مالی احیا شدند. اینکه برخی افراد اقدام به دریافتهای کلان کنند، اما آن وام را برای احیای واحد صنعتی خود استفاده نکنند، مورد قبول ما نیست. درست است وظیفه ما تأمین مالی بنگاههای اقتصادی است، اما نیاز واحد اقتصادی باید راستی آزمایی شود. باید مطمئن باشیم که سرمایه در گردش، در راستای احیای تولید به کار گرفته شده است.
خالقی میگوید: بر اساس آمار دریافتی از شرکت شهرکهای صنعتی، ۴۴درصد واحدهای راکد، مشکل تأمین مالی، ۱۶درصد مشکل بازار، ۱۱درصد مشکل تأمین مواد اولیه، ۱۰درصد مشکل فرسودگی ماشینآلات تولید، ۸درصد مشکلات زیرساختی، ۲درصد اختلافات سهامداران و ۹درصد نیز اختلاف با دیگر دستگاهها را داشته اند. اینها عوامل تأثیرگذار بر راکدشدن بنگاههای اقتصادی هستند که به ما اعلام شدهاند، اما در نهایت، وضعیت شاخصهای کلان اقتصادی در فعالیت صنایع بسیار تأثیرگذار است. از سوی دیگر به زعم ما، مدیریت واحد اقتصادی، نقدینگی و مشکلات مالی تأثیر بسیار جدی بر اوضاع نابسامان واحدهای تولیدی داشته است.
وی میافزاید: یک بخش از کار ما این است که واحد را احیا کنیم و بخش مهمتر آن است که تلاش کنیم واحد احیاشده، در چرخه تولید باقی بماند. همچنین واحدهای تولیدی را که زیر ظرفیت ۵۰درصد تولید بودند، بررسی میکنیم تا میزان بازدهی آنان را افزایش دهیم و به بالای ۵۰درصد برسانیم. خوشبختانه حدود ۲ هزارو ۴۰۰ واحد در سال گذشته به ظرفیت تولید بیش از ۵۰درصد رسیدند. به هر حال باید توجه داشت نرخ تورم برای تولیدکنندگان افزایش داشته و مشکل تأمین مالی و سرمایه در گردش، مسئلهای است که باید به صورت جدی به آن توجه شود. بنگاههای تولیدی نیازمند نقدینگی بیشتر برای ماندن در چرخه تولید هستند. یکی از راههای تأمین مالی بنگاهها، بانکهاست. دولت تلاش کرده است دیگر شیوههای تأمین مالی را نیز ارتقا دهد، به خصوص روشهای زنجیر های تأمین مالی را در دستور کار قرار داده است. برای رفع مشکلات دیگر همچون تأمین مواد اولیه نیز اقداماتی انجام گرفته است.