از طرف دیگر وقتی درباره آینده فولاد در ایران صحبت میکنیم، چشمانداز روشنی نداریم. وزیر صنعت اذعان دارد که ۱۱ سال دیگر سنگآهن کشور تمام میشود اما سازمان زمینشناسی اعلام میکند که ۱۴ سال دیگر این اتفاق رخ میدهد.
حقیقت ماجرا این است که در کمتر از دو دهه آینده سنگآهن ایران به طور کامل تمام میشود و اکتشافات جدید به نتایج مطلوب نرسیده و چشمانداز تولید فولاد در ایران روشن نیست. از آنجا که ما مکانیابی مناسبی برای تولید فولاد نداشتیم به دلیل کمآبی، بسیاری از واحدهای فولادسازی در حال احداث یا توسعه فرصت خود برای تولید فولاد را از دست میدهند. نقش کمرنگ ما به عنوان یک تولیدکننده بزرگ در قیمت جهانی قطعا کمتر هم خواهد شد. با در نظر گرفتن همه این مسایل، فکر میکنم دنیا هم مجبور است برای فولاد جایگزین جدیدی پیدا کند یا به سمت تکنولوژیهای جدید برود. تکنولوژیهای جدید با چیزی که ما در این دههها از فولاد میدیدیم، متفاوت است. فولاد یک تکنولوژی قرن بیست و یکمی دارد و ما داریم درباره قرن بیست و یکم صحبت میکنیم که تنها یک پنجم مسیر را طی کرده است. قطعا آلیاژهای بسیار مناسبتری جایگزین فولاد خواهد شد به همین دلیل به نظر من آینده فولاد قابل توجه نیست و شاید نوسانات قیمتی زیادی داشته باشد و گاهی بالا یا پایین رود اما قرن بیست و یکم قرن فولاد نیست. آلیاژهای کاملا متفاوت در مسیر توسعه سازههای فلزی و فولادی وجود خواهد داشت. از سوی دیگر کشورهای دنیا به این واقعیت دست یافتند که فولاد به اینشکل سنتی مشتری کافی ندارد و به سمت محصولات هایتک (Hightech) حرکت میکنند و ما از این مسیر کاملا عقب ماندیم. با در نظر گرفتن این مسایل هیچ پیشبینی مشخصی درباره عرضه و تقاضا در ذهن من متبادر نمیشود چرا که ما معلول خواهیم بود و نه بازیگر اصلی و علت اصلی؛ کشورهای مهم فولادی برای ما تصمیم گیری میکند.
با در نظر گرفتن همه این نکات باید به فکر آن باشیم که با وضعیت معادنی که داریم، میتوانیم پاسخگوی فولاد در سالهای آتی باشیم؟ جواب این سوال بسیار مایوسکننده است. شاید در چند سال کوتاه شاهد رشد باشیم اما در سالهای دورتر دچار مشکل خواهیم شد.