«در خانه صنعت و معدن بهدنبال جوانان با استعداد و بهدنبال بازكردن درهاي كانون انجمنهاي صنفي غذايي به داخل و خارج هستم. برخيها قصد دارند باشگاه قدرت تأسيس كنند، اما من بهدنبال اينكار نيستم.» آنچه خوانديد فرازهايي از صحبتهاي مهندس سيد محمدرضا مرتضوي، دبيركل خانه صنعت و معدن ايران و رييس هيأت مديره كانون انجمنهاي صنفي صنايع غذايي است.
فردي كاريزماتيك با سبقهاي منحصر به فرد در عرصه توليد و تشكلگرايي كه صراحت لهجه و اقتدار او در كلام همواره مصاحبههاي او را خواندني و مصاحبت با وي را دلنشين ميسازد.
آنچـه در پــي ميآيدماحصل گفتوگوي خواندني «اقتصاد سبز» با اوست.
با توجه به شرايط كنوني كشور، شما كه از پيشكسوتان توليد و اشتغالزايي بهشمار ميرويد؛ چه پيشبيني از آينده بازار داريد؟
بزرگترين مشكل در ۳ ماهه اخير اين است كه هيچ توليدكنندهاي نميتواند مدعي شود كه به وضعيت پايدار و ثابتي رسيده و برهمين اساس قصد برنامهريزي اقتصادي داشته باشد. نوسانات ارزي در يك هفته حدود ۱۰ درصد تغيير دارد كه براي نرخ ارز رسمي كشور بسيار زياد است و مانع برنامهريزي براي داد و ستد ميشود، از اينرو متأسفانه يك دوره ۶ ماهه بدون برنامهريزي را طي كردهايم. هنگامي كه بدون برنامهريزي در توليد قدم برداشته شود، دارايي توليدكننده به مرور كم خواهد شد؛ چرا كه انبار قطعات و مواد اوليه يك توليدكننده، سرمايه او است از سوي ديگر در صنعت غذا بر قيمتها نيز نظارت ميشود، علاوه بر اينكه امكان برنامهريزي وجود ندارد، توليدكننده مجبور است براساس كمترين قيمت محصول خود را بفروشد و بعد از فروش نيز نتواند جايگزيني براي آن پيدا كند. در واقع بخش توليد متحمل چند زيان بهطور همزمان شده است: اولين زيان اين است كه امكان برنامهريزي بلندمدت وجود ندارد. دومين زيان اينكه با توجه به اينكه ارزش پول ملي كم شده توليدكنندهها (خصوصاً در صنعت غذايي) با كاهش سرمايه در گردش مواجه شدهاند و به علت نظارتهايي كه بر قيمتها ميشود، امكان افزايش قيمت نيز وجود ندارد.
بهعنوان مثال در طي ۶ ماه گذشته صنعت لبنيات ۵ هزار و ۶۰۰ ميليارد تومان ضرر را متحمل شده است، چرا كه قيمت شيرخام از يك هزار و ۲۰۰ تومان در ازاي هر كيلوگرم به ۲ هزار و ۱۰۰ تومان رسيده است و صنايع بستهبندي نيز هم تقريباً ۴ برابر افزايش قيمت داشته و قيمت محصول نهايي بين ۷۰ تا ۱۲۰ درصد افزايش قيمت داشته است و بزرگان صنعت لبنيات مدعي زيان ۵ هزار و ۶۰۰ ميليارد توماني هستند.
در اين شرايط اگر ۲۵ هزار تن شيرخشك وارد و در اختيار صنايع لبني قرار داده ميشد، صنعت لبنيات متحمل اين ضرر نميشد، قيمتها افزايش نمييافت و تمام ظرفيت كارخانهها قابل استفاده بود.
بـــه اعتقـــــاد وزارت جهادكشاورزي اگر شيرخشك وارد كشور ميشد دامداران دچار زيان ميشدند، شما در اين خصوص چه نظري داريد؟
خير، با وارات ۲۵ هزار تن شيرخشك دامداران لطمه نميخورند، چرا كه وزارت كشاورزي مدعي است ۱۰ ميليون تن توليد دارد و از طرف ديگر مقدار زيادي شيرخشك نيز صادر شده است.
براساس طرز فكر «دكتر روحاني» قرار بر اين بود كه بخشي از كارها از دولت گرفته و توسط مردم و بخش خصوصي انجام شود كه اين اتفاق نيفتاد و هر آنچه در دولت يازدهم از لحاظ سياسي و اجتماعي پيشرفت داشتيم، در دولت دوازدهم روند بالعكس شد.
زمانيكه دولت يازدهم شروع به كار كرد تحريمها توسط آمريكا و اروپا اعمال ميشد لذا دولتي نبود كه با تحريم بيگانه باشد، اما با مذاكره توانست نرخ تورم را كاهش دهد و نرخ ارز را كه روند افزايشي داشت كنترل كند و بخش عمدهاي از اختيارات به بخش خصوصي واگذار شد، اما در دولت دوازدهم همه آنچه توسط مردم و بخش خصوصي انجام شده بود، از بين رفت.
اتفاق عجيبي كه در طي اين مدت افتاد اين بود كه با بالا رفتن قيمت دلار، تمام كالاها نيز با افزايش قيمت ناگهاني مواجه شدند، اما با پايين آمدن قيمت دلار كاهش قيمت نداشتند. از ديگر اتفاقات ميتوان به اين موضوع پرداخت كه در همه كشورها هنگامي كه با بحران مواجه ميشوند، آخرين صنعتي كه آسيب ميبيند، صنعت غذا است اما در ايران صنايع غذايي بسيار سريعتر از صنايع ديگر دچار آسيب شد. شما در اين خصوص چه نظري داريد؟
هنگامي كه قيمت دلار با افزايش ناگهاني مواجه شد، تنها صنايعي كه در دست دولت بود افزايش قيمت داشت و آن بخش از صنعت كه توسط بخش خصوصي اداره ميشد، با افزايش قيمت مواجه نشد (بهعنوان مثال قيمت شير ۵ برابر گران نشد)، اكثر اقتصاددانان كه از خارج از كشور، ايران را مورد بررسي قرار ميدهند بر اين اعتقاد هستند كه يك تورم ديگر در پيش است، چرا كه نرخ تورم توليد حدود ۶۰ درصد بوده، اما نرخ تورم قيمتها ۳۰ درصد بوده است. در واقع نرخ تورم از نرخ افزايش قيمتهايي كه در دست دولت بوده، عقبتر است. بهعنوان مثال صنايع پتروشيمي ۴ برابر افزايش قيمت داشته است اما براي سيمان و گچ اين موضوع صدق نميكند، چرا كه سيمان و گچ در اختيار بخش خصوصي است هر صنعتي كه در اختيار بخش خصوصي است ميتواند شاخص مفيدي براي مردم باشد. هركشوري با دو مسأله گراني و گرانفروشي روبهرو است. به اعتقاد من صنايع پتروشيمي با گران فروشي به تمام صنايع كشور آسيب رساند.
صنعت پتروشيمي نياز تمام صنايع است و باگران فروشي منجر به افزايش قيمت تمام محصولات شده است، بهعنوان مثال براي آب معدني كه يكهزار و ۲۰۰ تومان قیمت دارد ۲۰۰ تومان متعلق به كارخانهدار است و هزار تومان ديگر هزينه بستهبندي است.
قيمت كيسه پلياتيلن از ۵۰۰ تومان به يكهزار و ۷۰۰ تومان رسيد و بعد از دخالت سازمان حمايت به يكهزار و ۲۰۰ تومان رسيده است.
من منكر گراني نيستم، اما بايد ديد اين نگراني نشأت گرفته از چه چيزي بوده است. بهعنوان مثال در بيسكوييت، قيمت آرد تغيير قيمت زيادي نداشته و همان اندك افزايش قيمت براي آرد نبود، بلكه براي بستهبندي و هزينه حمل و نقل است؛ اما روغن، شكلات و شكر افزايش قيمت داشته است و زمانيكه تمام اينها راكنار هم قرار ميدهيم، متوجه ميشويم، صنعت بيسكوييت ارزانفروشي هم ميكند، چرا كه جمع قيمت مواد اوليه و بستهبندي، تورم ۵۸ درصدي داشته اما چون بازار كشش نداشته، نرخ افزايش قيمت محصول تمام شده ۳۵ درصد بوده است.
بايدگراني از گران فروشي تفكيك شود. صنعت لبنيات گرانفروشي نكرده، بلكه بخشي از گراني را در خود حل كرده و اگر ۲۵ هزار تن شيرخشك به اين صنعت داده ميشد قطعاً ميتوانست بخش وسيعتري از گراني را در خود حل كند تا اين گراني كمتر به سفرههاي مردم برسد.
بهعنوان مثال، شركت «كاله» با نصف ظرفيت كارخانههاي خود فعاليت ميكند چرا كه شيرخام نداشت و عدهاي شير را خشك كرده و صادر ميكنند.
براساس قانون اساسي كشور، هركسي كه ميخواهد كار كند، دولت بايدبستري را برايش فراهم كند تا بتواند كار كند، اما چنين امكاني وجود ندارد. متأسفانه دولت «دكتر روحاني» در اين دو سال اخير ضعيف عمل كرده است. من هميشه از طرفداران آقاي روحاني هستم به علت مشي اعتدالي كه ايشان دارند، اما عملكرد دو سال اخير ايشان بسيار ضعيف بوده و تمام وعدههايي كه در حوزه خروج دولت از كاسبي و تصديگري داده شده بود، محقق نشد. بهعنوان مثال حتی افرادي كه به تازگي از دانشگاه اقتصاد فارغالتحصيل شده و قصد ورود به كسب و كاري را دارد به او گفته ميشود شما اهليت نداريد.
«محمود حجتي» وزير جهاد كشاورزي بسيار متدين، شناخته شده، يك فرد انقلابي، مؤمن و صادق و پرهيزكار هستند اما سازمان جهادكشاورزي اداره پرهيزكاري نيست، چرا كه تنها هركس كه خودش را به ردههاي بالا ميرساند موفق ميشود.
در كشور بيكاري موج ميزند در واقع كساني كه درگذشته خود را به حاكميت وصل كرده و از اين راه به ثروت رسيدهاند، اجازه جايگزيني را نميدهند. به اعتقاد من طبقهاي از ثروتمندان وابسته به حاكميت تشكيل شده است كه اجازه ورود افراد ديگر را نميدهند. اين خيانتي است كه در سالهاي اخير در حال انجام شدن است و من بهعنوان يك فرد انقلابي اين دولت را نخواهم بخشيد چرا كه فرضيه انقلاب اين بود كه هركسي به فراخور استعداد و تواناييهايش بهكارگرفته شود. اما كساني كه از طبقه پايين جامعه به طبقات بالا رسيدهاند و اليت سياسي و اقتصادي شدهاند، راه را بستهاند.
الگوي من در حكومت كشور سوئيس است كه اقتصاد سرمايهداري دارد، در روستاهاي سوئيس هم مردم زندگي راحتي دارند. برخي از ساكنان اين روستاها پنير درست ميكنند و با برند خود به تمام دنيا ميفروشند پنيري كه با دست در كوهستانهاي آلپ تهيه شده ، به دو برابر قيمت فروخته ميشود.
طبق گفته جنابعالي كه در دوره دوم رياست جمهوري «دكتر روحاني» بخش خصوصي به حاشيه رانده شد، بهعنوان شخصي كه دايره تشكلي بسيار قوي داريد و در كانون انجمن صنايع غذايي، انجمن آرد، خانه صنعت و معدن و اتاق بازرگاني فعال هستيد؛ عملكرد تشكلهاي صنعت غذايي در چند سال اخير را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در دولت «دكتر احمدينژاد» هم بر سر اين مسائل دايماً مذاكره ميشد من به شخصه از منتقدان دولت «دكتر احمدينژاد» بودم و همچنان به اعتقادات خود پايبند هستم. دولت ايشان را دولت عاقلي نميدانستم، چرا كه دچار توهم مديريت جهاني شده بود و بر اين اساس كشور را به پرتگاه بردند.
«دكتر غضنفري» بهترين وزير صنعت و بازرگاني در حوزه انتقال اختيارات به بخش خصوصي بود. چون به تازگي از دانشگاه آمده بود آمادگي كاملي داشت براي اينكه بخشي اختيارات دولت را بگيرد و باكمك دكتر مفتح كه يك عنصر سياسي قوي بود تيم قدرتمندي را تشكيل دادند و بسيار مفيد و مؤثر عمل ميكردند. در دوره اول «دكتر روحاني» بهدليل اينكه برخي از دوستان از اتاق بازرگاني وارد دستگاههاي دولتي شده بودند موفق شديم كه نظر دولت را براي اينكه با كارشناسان بخش خصوصي مشورت كند، جلب كنيم اما متأسفانه در دوره دوم با بهانه قرار دادن بحران از اينكار سرباز زدند.
دولتي كه سال ۹۲ روي كارآمد به تمام قولهايي كه داده بود عمل كرد و با اينكه در شرايط تحريم شكل گرفت، اما توانست شرايط را بهتر كند بنابراين ميتواند اين كار را انجام دهد اما اينكه چرا در دوره دوم چرخش وجود داشته، سؤوالي است كه بايد از «دكتر روحاني» پرسيده شود.
استراتژي ما اين بود كه تفكر كانون انجمنهاي صنفي صنايع غذايي بهعنوان يك فدراسيون بسيار قدرتمند كه متشكل از انجمنهاي صنفي صنعت غذاست را نشر دهيم.
همانگونه كه مستحضريد، بخش كميسيون كشاورزي اتاق بازرگاني تهران بهدست كانون اداره ميشود. البته بعضيها انتقاد ميكنند كه وقت بيشتري را براي اتاق بازرگاني نسبت به كانون صرف ميكنيم كه اينطور نيست. ما ابزار و امكاناتي كه در اختيار اتاق بازرگاني قرار دارد را در استخدام كانون درآوردهايم. به اين معنا كه سرگروههايي كه در كانون هستند، فقط محل جلسات را تغيير دادهاند. كانون يك تئوري و سازمان فكري است كه از نظر مالي بسيار محدود است. امكانات ما به اندازه يك شركت معمولي هم نيست اما از نظر فكر و ايده بسيار قوي است. كانون ميتواند ايدهاي باشد كه در فكر شما شكل ميگيرد كه ميتوانيد آن را در يك فضاي بسته محدود كنيد يا اينكه ميتوانيد در هواي آن خواستههاي خود را فرياد بزنيد.
من مثل بسياري از انجمنها كه اين اشتباه را كرده و مجله منتشر ميكنند، اينكار را نكردهام بلكه بين نشريات كشاورزي آنهايي كه با تفكرات من نزديكتر هستند را انتخاب ميكنم تا عقايد خود را در آن بيان كنم. كانون نيز بههمين شكل و در واقع يك ايدئولوژي است. ستاد فني ما در كانون بهصورت يك نقطه هدايت عمل كرده و كارشناسان فني انجمنها و كارخانهها و شركتها را دورهم جمع ميكند. در اين ميان به امكانات خوب قوي و قانوني مثل اتاق بازرگاني دسترسي پيدا كردهايم.
يك راهكار اشتباهي وجود دارد كه هركسي كه راي نياورده است يك انجمن تشكيل ميدهد اما من اينكار را انجام نميدهم. در كانون صنايع آرد راي مساوي آوردم و خود را كنار كشيدم، به علت اينكه ما نيروي جوان بوديم و با وجود طرز فكر سنتي موجود در فضاي كانون دائماً در تقابل بوديم. در حال حاضر اعتراف ميكنم كه آقاي خانلو ميدانست چه ميكند اما من با آن طرز فكر مخالف بودم. به اعتقاد من بايد با شهرستانيها نيز همكاري داشته باشيم و نبايد كانون را مانند يك كلوپ اداره كنيم كه به لطف دكتر يزدجردي موفق شديم اينكار را انجام دهيم. در حال حاضر در كانون صنايع آرد هر شخصي كه استعداد داشته باشد ميتواند حضور داشته باشد.
در كانون يك هيأت مديره ۹ نفره وجود دارد. آيا شما ميتوانيد ادعا كنيد دولت در اقتصاد ايران نيست؟ آيا شما به مجلس شوراي اسلامي براي پيشبرد امور نياز نداريد؟
بخش بزرگي از اقتصاد ايران دولتي است كه نبايد اجازه داد دچار اشتباه شود به اعتقاد من بايد وارد شركتهاي شستا بشويم. اگر مديريت نيشكر هفت تپه با من بود اجازه نميدادم چنان اتفاقاتي بيفتد و اين مشكلات براي كشور بهوجود بيايد كه البته مديريت با كسي است كه قبل از ممنوعيت ۵۰۰ هزار تن ثبت سفارش گندم داشته
است. هر شخصي كه وارد بخش خصوصي شده و صداقت اين بخش را ديده است با بخش خصوصي يكي شده است. به اعتقاد من بخش خصوصي و دولتي بايد با هم يكي شوند تا دولتيها نيز با فرهنگ بخش خصوصي آشنا شوند.
اخيراً در انتخابات كانون انجمنهاي صنفي صنايع غذايي شاهد حضور يكي دو نفر از افرادي هستيم كه سبقه دولتي آنها ميچربد، اين رويكرد به اين دليل است كه در واقع شما معتقد هستيد حضور افراديكه در مجلس بودند و يا به نوعي منصوب به دولت هستند، در كانون باعث ميشود قدرت كانون بيشتر شود؟
من معتقدم نقش دولت را نميتوان ناديده گرفت. خصوصاً در صنعت پتروشيمي كه به اعتقاد من بايد بخشي از اين صنعت وارد بخش خصوصي شده و بخش خصوصي هم وارد صنعت پتروشيمي شوند. بهرامي ارض اقدس يك فرد كاملاً دولتي بود. در اين چند سالي كه در اتاق بازرگاني نماينده دولت بوده است، نسبت به افرادي كه داخل بخش خصوصي هستند خيلي بهتر متوجه مسائل اين بخش ميشوند.
همانطور كه مستحضريد در مجلس شوراي اسلامي همه اعضا استاد دانشگاه، معلم، روحاني و دكتر هستند، اما حتي يك كارخانهدار نيست. بايد وارد مجلس بشويم. مجموعه شستا اگر به خليلي و تيمش داده شود ديگر زيان بار نخواهد بود. (وقتي يك سازمان دولتي ۲۰۰ ميليارد توماني فروخته شده و زيان روي زيان داده كه ماهانه ۳ ميليارد تومان حقوق كارمندانش است و سالانه تقريباً ۴۰ ميليارد تومان ضرر ميدهد. باعث بروز يك مشكل اجتماعي شده است) بهجاي اينكار ميتوان اين سازمان را به بخش خصوصي واگذار كرد و با نظارت دولت هر سال بيلان كاري را ارايه دهد.
در سيستم گذشته طرح خوبي ارايه شد كه به موجب آن كارگران در سود كارخانه سهيم بودند. اين طرح را ميتوان براي كارخانه نيشكر هفت تپه نيز پياده كرد. در خدمت سربازي، سربازان را قدم رو ميبرند بهجاي اينكار ميشود از اين نيروي كار در سپاه بهداشت و سپاه دانش و جهاد استفاده كرد مگر تجربه جهادسازندگي تجربه كمي بود؟ همه ما در جهادسازندگي كار و به كشور خدمت كردهايم. من در برازجان در بدترين شرايط خدمت كردهام، بودجهاي كه براي غذاي ۵ نفر اختصاص داده شده بود ۵ تومان و ۲ زار بود، الان هم ميتوانيم در جهاد كار كنيم. وقتي صحبت از اقتصاد مقاومتي ميشود همگان راضي هستند اما هيچكس مثل ما در بخش خصوصي اقتصاد مقاومتي را تجربه نكرده است و باقي فقط در زبان راضي هستند. فقط بخش خصوصي در كارخانهها اقتصاد مقاومتي داشته است كسي كه ۸۰ دلار حقوق ميگيرد و كار ميكند و دم بر نميآورد در حال مقاومت كردن است و سعي دارد با چنگ و دندان وضعيت طبقهاش را بهبود ببخشد.
نظام، طبقات اجتماعي را بهوجود آورده كه در آن طبقات ضعيف، ضعيفتر و طبقات غني و قدرتمند، غنيتر شدهاند. براي من بنياد پهلوي با بنياد مستضعفان فرقي ندارد. من يك فرد انقلابي هستم، چرا كه نگاهشان به يك نقطه بوده و هر دو تحت فرمان قدرت هستند. اگر بنياد مستضعفان كه كارخانههاي سودآور را مصادره كرده است، درست كار ميكرد و پيشرفت داشت، نيازي به كميته امداد نداشتيم كه مدعي شويم ۱۰ ميليون نفر را تحت پوشش قرار دادهايم. آن هم در حالي كه ۳۰ ميليون نفر را زير خط فقر داريم پس عملكرد درستي نداشتهاند.
روزي كه «دكتر احمدينژاد» هدفمندی یارانه ها را آغاز کرد ۴۰ هزار ميليارد تومان بودجه براي اين كار تعيين كرد، كل بودجه كشور ۷۰ هزار ميليارد تومان بود، يعني ۸۰ درصد بودجه كل كشور را براي اينكار گذاشت. اگر در همان زمان مردم ما مثل سوئيس ايستادگي كرده و ميگفتند يارانه نميخواهيم و اين ۴۰ هزار ميليارد را به توليد اختصاص ميگرفت؛ امروز كشور ما نيز مثل سوئيس ميشد. فقط ۵ سال زمان ميبرد و اينكار اجرايي بود.
من چون طرفدار ميانهروي هستم اعتقاد دارم مشي اعتدال كشور را به خطر نمياندازد، ضمن اينكه در زمان جنگ كه كشور به خطر افتاد ما ميانهروها به جنگ رفتيم و افراد افراطي هيچكدام به جنگ نرفتند.
بنابراين من برخلاف عدهاي، قصد شكاندن اين حصار را دارم. بيشترين توسعه را در اين چند وقت اخير داشتهايم. بخش غذايي كشور در خانه صنعت نقش بهسزايي دارد، صنعت غذاي در اتاق بازرگاني هم نقش مؤثري دارد. همان اتاقي كه برخي مدعي بودند در دست بازرگانان است، اكنون ابزار دست توليدكنندگان شده، اكثر افرادي كه در اتاق بازرگاني هستند نظير زرگران، فروزانفر، ميري و … از بخش تشكلي هستند. زحمات بسياري كشيده شد كه نمايندگان بخش تشكلي را وارد اتاق بازرگاني كنيم. طرز فكر ديگري هست كه بر مبناي آن، اتاق بازرگاني را به دست بازرگانان بسپاريم، يعني همان اعضاي سابق اتاق بازرگاني.
من معتقدم اتاق بازرگاني بايد قدرتمند شود. روزي كه «كاوه زرگران» به ما پيوست، همه مدعي شدند كه اشتباه تاريخي شده است اما بعد از مدتي همه متوجه شدند كه زرگران با وجود اينكه جوان است اما بسيار تجربه دارد و تا ۳۰ سال آينده توان كاركردن دارد، چرا كه تيمي كه با زرگران در حال كاركردن است سرعت عمل فوقالعادهاي دارد.
افرادي مثل من كه سن بالايي دارند بايد مشاوره بدهند. يكي از دلايلي كه من وارد اتاق بازرگاني نميشوم اين است كه شغل من تربيت كادر است. هر نيروي جواني كه مستعد است، اگر به من معرفي شود او را براي كار در تشكلها آماده خواهم كرد. مثل آقاي خليلي كه هنوز هم در خانه صنعت و معدن تهران با هم همكار هستيم. تمام نيروهاي جواني كه در حال همكاري با ما هستند انسانهاي تحصيلكرده و با علمي هستند كه از روزي كه من وارد سنديكا شدم بسيار بهتر هستند.
برنامه بعدي من اين است كه به نهادهاي قدرتمند كمك كنم. من زير چرخ هيچ نهاد قدرتمندي نميخوابم سعي ميكنم پشت فرمان اين نهاد باشم.
به اعتقاد من با توجه به تعداد فارغالتحصيلان ورودي جوانها بسيار كم است. اگر ميتوانستيم در اين موج فرار مغزها به خارج از كشور، ۲۰ نفر آنها را به كانون بياوريم كانون بسيار متحول ميشد در همين ساختمان ۷۰ كميته تحقيقاتي و ۱۲ دكتراي رشته مخابرات و سيستمهاي هوشمند وجود دارد كه بعد از مقطع ليسانس تحصيلات خود را با ما ادامه ميدهند. به عقيده من بايد طرز فكر كانون را به اتاق بازرگاني انتقال دهيم. آقاي خوانساري و شافعي از مديران سختگير هستند كه عقيده دارند كانون صنايع غذايي برترين كنفدراسيون و فدراسيون كشور است، چرا كه فضايي كه اتاق بازرگاني بهوجود آورده اجازه شكوفايي ميدهد. بايد اجازه ريسكهاي موفق در تشكلها را صادر كرد و مسير را براي جوانان هموار كرد. من در خانه صنعت و معدن بهدنبال جوانان با استعداد هستم. بهدنبال بازكردن درهاي كانون، هم به بيرون هم به داخل هستيم. بهنظرم اين ايدئولوژي خوبي است. برخي قصد دارند باشگاه قدرت تأسيس كنند اما من بهدنبال اين كار نيستم.