آرمان خالقی قائم مقام دبیرکل خانه صنعت و معدن و تجارت در گفتگو با صفحه اقتصاد، در خصوص ضررهای خام فروشی در معدن گفت: بحث خام فروشی به معدن آسیبی وارد نمیکند بلکه به اقتصاد ملی باید فکر کرد. به دلیل اینکه اگر بخواهیم ماده معدنی را به مشتری داخلی و خارجی بفروشیم به قیمت جهانی باید فروخت. پس معدن کار خود را انجام میدهد. باید دید ماده معدنی که جزو ثروت ملی بشمار می آید به چه ترتیبی میتوان بهترین استفاده را تدارک ببینیم.
وی در ادامه افزود: ماده معدنی چطور میتواند به ارزش افزوده حداکثری برسد که اثر مثبتتری در اقتصاد ملی نشان دهد و یک ثروت ملی را به ارزش نهایی نزدیک تر کند؟ اگر نگاه ما به ماده معدنی و بخش معدن اینگونه باشد قاعدتاً باید دنبال ایجاد زنجیره ارزش از معدن و حتی قبل از آن برویم که ماشینآلات و تجهیزات و خدمات را در نظر گرفت تا محصول نهایی که تولید میشود با علم و فناوری روز و ارزش افزوده حداکثری همراه باشد.
خالقی تصریح کرد: اگر بتوانیم یک زنجیره را طراحی و شکل بدهیم میتوان گفت استفاده بهینهای از معدن کردیم. بعنوان مثال، همان موضوعی که در بحث نفت صحبت میکنیم و براین باور هستیم خام فروشی در نفت زیان اقتصادی است و فرصت اقتصادی را از خود و آیندگان میگیریم. اگر این کار را انجام دهیم از زیانهای احتمالی جلوگیری میشود. با خام فروشی ماده معدنی حاصل میشود که عدد بزرگی است. یعنی ماده معدنی تا بخواهد به کالای نهایی تبدیل شود ارزش افزودهای که وجود دارد بسیار متفاوت است و یک محصول تمام شده و نهایی با ماده معدنی خامی که استخراج میشود.
قائم مقام دبیرکل خانه صنعت و معدن و تجارت با بیان اینکه تا به امروز هنوز نتوانستیم زنجیره ایی را تدوین کنیم که نهایت استفاده را از صنعت معدن ببریم گفت: در برخی از بخشهای معدنی تا حدی توانستیم به یک برنامه ایی برای منظم تر شدن این صنعت برسیم. در بحث فولاد سنگ آهنی وقتی تبدیل به صنایع پایین دستی فولاد، یعنی تبدیل به شمش، ورق و …. میشود همچنین تبدیل به زنجیره افزودهای میشود که باید در آن قرار گیرد با در این زمینه امیدوار بود. ولی برخی مواد معدنی هستند که هنوز نتوانستیم زنجیره ارزش مناسب آن را ایجاد کنیم. بعنوان مثال، در بحث سنگ تبدیلی، در یکسری از مواد فلزات رنگی جا دارد خیلی کار کنیم و صنایع پایین دستی معدن در این حوزه هنوز بازیافت دارند و نیاز به سرمایهگذاری سنگین دارد یا فناوریهایی برروز را لازم دارند که ما هنوز امکان دسترسی به آن فناوری را نداریم و باید هدف ما به سمتی باشد که با جذب سرمایهگذار خارجی یا با استفاده از منابع شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری دولتی این را جلو ببریم.
این تحلیلگر در خصوص راهکاری که باید در این صنعت پیدا شود پاسخ داد: قاعدتاً شناسایی این فرصتهای سرمایهگذاری است یعنی باید بدانیم معدنی که داریم کدام صنایع معدنی را میتوان سرمایهگذاری کرد و تمام آن چه در طول زنجیره میتواند شکل گیرد چه صنایع و محصولاتی که میتوان در این زنجیره قرار داد و یا تبدیل به فرصتها و پیشنهادات سرمایهگذاری شود. بطور مشخص سرمایهگذارانی که آشنایی با این ظرفیت ندارند وقتی بتوانیم به نحو مناسبی این فرصتها را احصائ کنیم و با اطلاعات درستی به سرمایهگذار درست تبدیل کنیم قاعدتاً قدم اول را برداشتیم و به این برمیگردد که چه مشوقهایی را برای این سرمایهگذارها میتوان تدارک دید.
خالقی ادامه داد: باید یک فرصتهایی در سیاست کلان کشور ببینیم که به چه ترتیبی تامین نقدینگی داشته باشیم تا بتوانیم برای تجهیزات و دستگاهها اقداماتی را انجام داد. همچنین برای بازارهای مصرفی نیز باید فکر اساسی کرد. قاعدتاً این تدارک و برنامهریزی نیاز دارد مکانی همانند وزارت صنعت و تجارت پیشگام شود و این را در اختیار ظرفیتهای این حوزه در جذب سرمایهگذاری خارجی و داخلی قرار بدهد که این سرمایهگذرا بتواند با اطمینان ورود و انتخاب کند در چه صنعتی میخواهد وارد شود.
او با اشاره به اقدامات دولت در عرصه صنعت معدن گفت: دولت اقداماتی را انجام داده است ولی اقدامات بیشتری انتظار میرود که صورت بگیرد. باید بحث شناسایی پتانسیل معدنی انجام شود که اهمیت زیادی دارد. وقتی کسی در این زنجیره قرار میگیرد باید اطمینان داشته باشد دسترسی به ماده معدنی مورد نیاز خود را دارد.
او ادامه داد: اگر بخواهیم سرمایهگذاری انجام دهیم ولی ماده معدنی کفایت نکند، خلوص کافی نداشته باشد یا در اختیار سرمایهگذار قرار نگیرد آن سرمایه گذاری ریسک بالایی پیدا میکند و قاعدتاً کسی در این عرصه ورود نمیکند. به نظر من، یکی از موضوعات مهم این است که دولت از بخش شناساندن مواد معدنی به صورت فرصتهای برابر و به صورت ظرفیت سرمایهگذاری در اختیار سرمایه گذار قرار دهد که به دنبال آن امکان ورود صنایع پایین دستی نیز وجود دارد.