بزرگترين درد صنايع كوچك و متوسط چيست؟ چرا صنايع بزرگ را از صنايع كوچك تفكيك نميكنيد تا اين صنايع هم تريبون جديتري براي خواستههاي به حق خود داشته باشند؟
نوع مشكلات صنايع كوچك با صنايع بزرگ متفاوت است؛ صنايع بزرگ اصولاً هم به يك تكنولوژي دست پيدا كردهاند و هم ثباتي در بازار فروش خود دارند و در مباحث مديريتيشان به يك ثباتي رسيدهاند كه با هر بادي نلرزند، اما صنايع كوچك به دليل حجم بازار و وجود شدت بالاي رقابت كه بعضاً اين رقابتها به رقابتهاي مخرب تبديل ميشود، ريزش و رويش بالا است. به عبارت بهتر در فضاي كنوني اقتصاد ريسك بالاي عدمفروش و مشكلات تقاضا وجود دارد. بهعلاوه هزينه سربار توليد در صنايع خرد بيشتر است و رقابت نه فقط با همسنگان، بلكه با صنايع بزرگ دولتي و شبه دولتي نيز وجود دارد.
چرا تشكل خانه صنعت و معدن كمرنگتر شده و نقش خود را در حمايت از صنايع، بهخصوص صنايع خرد و متوسط ايفا نميكند؟
تشكل خانه صنعت و معدن همان تشكل قبلي است و ساختارش نهتنها ضعيفتر شده، بلكه قويتر هم شده است. تشكيلات در خودش در حال قدرتمندتر شدن است؛ يعني اعضا كه انجمنهاي تخصصي هستند، قويتر شدهاند هر چند ريزشهايي هم داشته، ولي آنهايي كه ماندهاند در شرايط گلخانهاي رشد نكردهاند، بلكه در شرايط سخت سرپا ايستادهاند. بنابراين بهعنوان يكي از بازماندههاي مؤسس خانه صنعت معتقدم كه به دليل نوع ساختار شبكهاي كه دارد سير قدرتمند شدن تشكيلاتياش را به خوبي طي ميكند.
اما نگاهي به عملكرد ۱۶ ساله خانه صنعت و معدن نشان ميدهد كه نوعي فرود و كمكاري حداقل در ۱۰ سال اخير داشته است.
خانه صنعت و معدن زماني به ميدان آمد كه اتاق بازرگاني با مديريتي سنتي به كار خود ادامه ميداد و حرف نويي هم مطرح نميكرد و بسيار محافظهكارانه رفتار ميكرد. در آن زمان خانه صنعت و معدن وارد طرح مسائل شدند و فضا را شكستند و بيپروايانه هم وارد شدند و اتاق بازرگاني تحتالشعاع قرار گرفت، اما در ادامه اتاق بازرگاني با تغيير و تحولات پررنگتر شد. به علاوه اتاق به دليل منابع مالي و تشكيلاتي كه داشت نمود بيشتري پيدا كرد.
به غير از فراز و فرود به لحاظ زماني از پس تشكيل تشكل خانه صنعت و معدن كه در ايام شكلگيري خانه صنعت و معدن، دولت هم به دنبال حمايت بيشتر از صنعت بود، بايد بپذيريم كه در ادامه فعاليت تشكل شما نقش اتاق بازرگاني چه در حوزه تعاملي با دولتها و چه در حوزه مطالبهگري صاحبان صنايع، كمرنگتر از اتاق بازرگانان عمل كردهايد.
در بحث واگذاريهاي تصديهاي دولت به بخش غيردولتي در يك مقطع (دوران موسوم به اصلاحات) به تشكلهاي خصوصي كه تشكلهاي تخصصي همگن هر حرفه بودند، بها داده شد. اين فضا نتوانست ادامه پيدا كند مخصوصاً در دولت نهم كه بحث تشكل و تشكلگرايي به شدت افول كرد. يعني آن فضايي كه دولت هشتم دنبال ميكرد كه يكسري اختيارات را به تشكلهاي مختلف تفويض كند در دولت نهم با تصميمات متمركز و بعضاً يكنفره افول پيدا كرد و اصلاً كسي در بدنه دولت تمايلي به شنيدن حرفهاي تشكلهاي تخصصي نداشت. اين فضا ادامه داشت تا در دو سال پاياني دولت دهم كه وزارت صنعت، معدن و تجارت شكل گرفت، دوباره رويكرد فضا دادن به تشكلها بيشتر شد و بنابراين در دو سال آخر روند روبهرشدي در حوزه عملكردي تشكلها ديده شد كه خانه صنعت و معدن نيز در اين چارچوب حركت كرد به نحوي كه هم حرفهاي اين تشكل شنيده و هم به اين حرفها عمل ميشد. در دولت يازدهم هم حالت بينابيني را طي كرديم؛ يعني نه افولي بود و نه فرازي، ولي اتفاق خوبي نيفتاد.
اما نگاهي به حجم اخبار و بازتاب فعاليتهايتان نشان ميدهد كه انگار به نوعي بلندگوهايتان خاموش شده و صداي صنايع كوچك و متوسط اصلاً در نميآيد؟ به علاوه مسئوليت ارتباط صنايع با بدنه دولت نيز به نوعي بر گردن اتاق بازرگاني افتاد يا آنها بر عهده گرفتند.
نه اين طور نشد! تغييرات مديريتي داخل خانه صنعت و معدن تقريباً با آمدن دولت يازدهم مصادف شد و تا تيم جديد از سوي رسانهها شناخته شوند و حرفهايشان را رسانهها بشنوند، زمان برد. البته بلندگوهايي مثل ما كه هيچ وقت خاموش نبود و بخشي از اين كمكاري هم متوجه شما فعالان رسانهاي است. اگر رسانههايي مانند شما به سراغ ما آمدند، به تبع صداي ما انعكاس يافت و رسانههاي همسوي دولت نيز طبيعتاً مايل به انعكاس مشكلات و طرح مسائل مخالف دولت نبودند.
اما گاهي مسير تصميمات دولتي بيش از حد انحراف پيدا ميكند و بايد صدا را بلندتر كرد.
بله، اين را قبول دارم به خصوص در اواسط دولت نهم تا اواسط دولت دهم يا مدتي هم بهخصوص در اواخر دولت هشتم انتقادات خيلي صريحي شد، حتي انتقاداتي كه در پايان دوران اصلاحات شد در دولت نهم نداشتيم كه مورد گلايه دولتمردان وقت هم بود. لذا ما سعي خود را كردهايم و مسئوليت اصلي به دولتها برميگردد كه اصلاً دوست دارند صداي تشكلها را بشنوند يا نه؟
البته بايد بپذيريم كه مديران يك تشكل در طرح مسائل مؤثرند. مثلاً در چهار سال اخير هيئت مديره تقريباً يكي بوده، اما اينكه اين هيئت مديره به اهميت تعامل با رسانهها واقف بشود و رسانهها هم آنها را بپذيرند در افول عملكرد خانه صنعت و معدن مؤثر بوده است و الان به نظر ميرسد ارتباطات خوبي است. اگر بنا باشد عملكرد تشكل خانه صنعت و معدن را با اتاق بازرگاني مقايسه كنيم كه بهانههاي خبري ميتراشند و در شوراي گفتوگو به طرح مسائل خود ميپردازند، بايد قبول كنيد تشكلي كه بايد حافظ منافع صاحبان صنايع باشد به وظيفه خود آنطور كه بايد عمل نكرده است! البته منظور حمايت از صنايع كوچك و متوسط است، زيرا صنايع بزرگ مكانيسمهاي چانهزني خود را دارند و هزينههاي خوبي هم ميكنند، حتي در اتاقهاي بازرگاني و اين صنايع كوچك و متوسط است كه سرشان بيكلاه مانده است. من سعي كردهام در يكسال اخير كه دوباره فعال شدهام اين چالشها را با تعامل بيشتر با رسانهها تا حدودي رفع كنم و صداي ما را بيشتر بشنوند. نشست مطبوعاتي گذاشتهايم، كاري كه در طول سه سال گذشته نداشتهايم. بالاخره اين مسائل به مباحث مديريتي برميگردد، ولي مطمئنم كه سياست خانه صنعت و معدن اين نبوده كه چراغهايش را خاموش كند.
نكته قابل تأمل در اينجاست كه دقيقاً خانه صنعت و معدن از زماني كمرنگ شده كه دقيقاً بحث درونزايي توليد و اقتصاد مقاومتي مطرح شده است. يعني خانه صنعت و معدن بهرغم تأكيدات فراوان بر توليد ملي و فعال كردن معادن ميتوانست نقش مهمتري را ايفا كند و به دنبال احقاق حق اعضاي اين تشكل باشد و از فرصتها براي شنيدن حرفها و دغدغههاي بخش مولد بيشتر استفاده كند، ولي اين كار را نكرده است.
حرفتان درست است، ما قبول ميكنيم ضعف شديدي در اطلاعرساني داشتهايم و نتوانستهايم كارهايي كه كرديم را منعكس كنيم، ولي در جلسات مشترك با دولتمردان و مجلس مطالبات را دنبال كردهايم؛ بهعنوان مثال همين چندي پيش درباره عطف به ما سبق شدن حسابرسي سالهاي گذشته براي اخذ ماليات را ما دنبال كرديم و اعتراض از ما شروع شد، اما در جلسه مشتركي كه در اينباره تشكيل شد ما دعوت نبوديم و با پيگيريهايي كه كرديم خودمان، خودمان را دعوت كرديم! به نظرم بايد دولتمردان تمايل به شنيدن حرفهاي ما داشته باشند و اين ما هستيم كه با تلاش سعي ميكنيم حرفهاي ما را بشنوند.
يعني ارادهاي براي تضعيف خانه صنعت و معدن نبوده است؟
اين اراده در داخل خانه صنعت و معدن نبوده است، ولي در خارج از تشكل هميشه استقامت وجود دارد و بعضيها دوست دارند بگويند كه يك تشكل واحد و بخش خصوصي يكصدا، در صورتي كه همين الان سه صداي متفاوت (اتاق تعاون، اتاق اصناف و اتاق بازرگاني) وجود دارد. به علاوه خانه صنعت و معدن و خانه كشاورز هم فعال هستند و جايگاه قانوني خود را داشتهاند. در عين حال ميپذيرم كه خانه صنعت و معدن جاي فعاليت بيشتري دارد؛ هر چند كه با محدوديت منابع مواجه است و ريالي از دولت نميگيرد.
از اتاق بازرگاني به عنوان يك تشكل قدرتمند بودجهاي سالانه ميگيريد.
از اتاق اگر بدهد ما تشكر ميكنيم.
يعني نگرفتيد؟
چرا. توانستهايم و گرفتهايم، اما مبلغ قابل عرضي نيست، زيرا شما از تشكل انتظار زيادي داريد، اما به تناسب اين انتظارات بودجهاي كه اتاق در اختيار ما قرار داده قابل توجه نيست. اگر بخواهم واقعيت را بگويم اين مبلغ كمتر از هزينه و فروش يك دكه روزنامهفروشي است.